ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روحانی در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی تأکید کرد
پرداخت بهنگام حقوق و مستمری کارکنان و بازنشستگان
جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی روز شنبه به ریاست رئیس جمهوری و با حضور رؤسای قوای مقننه و قضائیه و دیگر اعضا برگزار شد. در جلسه صبح دیروز که علی لاریجانی هم با بهبودی کامل پس از ابتلا به بیماری کرونا در آن حضور یافت، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه گزارشی از اقدامات این سازمان در جهت تحقق قانون بودجه سال 99 کل کشور مصوب مجلس شورای اسلامی ارائه کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، محمد باقر نوبخت در این گزارش، با توجه به شرایط ویژه اقتصادی جهان ناشی از شیوع ویروس کرونا و ضرورت انجام اقدامات لازم برای مدیریت تبعات و آثار آن بر اقتصاد ایران، پیشنهادهایی را در زمینه صرفه جویی در هزینه ها و همچنین مدیریت مصرف منابع ارائه کرد. حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری در این جلسه بر ضرورت پرداخت بهنگام حقوق و مستمری کارکنان و بازنشستگان و همچنین توجه به الزامات سال کنونی در زمینه جهش تولید و تحرک اقتصادی و مدیریت بودجه سال 99 در این چارچوب تأکید کرد.
در این جلسه اعضای شورا خواستار صرفهجویی در هزینههای بودجه و تداوم تخصیص منابع برای پرداخت هزینههای حقوق و همچنین یارانههای حمایتی و معیشتی به خانوارهای دارای شرایط شدند. تأکید بر لزوم استمرار اجرای طرحهای اشتغالزا و عمرانی در کشور از دیگر محورهای مورد تأیید اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی در این جلسه بود.
دستور روحانی به وزیر راه
برای از سرگیری تبادلات مرزی
رئیس جمهوری همچنین با اشاره با ضرورت از سرگیری تبادلات مرزی و حمل و نقل کالا با کشورهای همسایه با هدف تقویت همکاریهای اقتصادی و تجاری، بر ضرورت اتخاذ تمهیدات لازم از سوی وزارت راه و شهرسازی برای انجام هر چه سریعتر این کار با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی تأکید کرد. حسن روحانی روز جمعه در گفت و گوی تلفنی با محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی با اشاره به گفتوگوهای اخیر خود با سران برخی کشورها از جمله کشورهای همسایه و استقبال این کشورها برای از سرگیری تبادلات مرزی و حمل و نقل کالایی، به وزیر دستور داد هر چه سریعتر تمهیدات لازم برای این منظور با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی اندیشیده و در دستور کار قرار گیرد. روحانی با اطلاع از آخرین وضعیت حمل و نقل کشور در دوره فاصلهگذاری هوشمند، به کار بستن طرحهای خلاقانه در فاصلهگذاری هوشمند در حوزه حمل و نقل را مورد تأکید قرار داد و گفت: فاصلهگذاری مورد نظر وزارت بهداشت با الزام استفاده از ماسک به گونهای انجام شود که ضمن برطرف شدن نگرانی مردم، از شیوع بیماری نیز جلوگیری شود. روحانی در ادامه با تأکید بر ضرورت تأمین کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم و تأمین بازار از کالاهای ضروری و اساسی از اقدامات انجام شده در این زمینه قدردانی و بر ادامه روند تخلیه کالاهای اساسی از بنادر و گمرکات تا تخلیه کامل و هرچه سریعتر
4 میلیون تن کالای اساسی موجود در بنادر و گمرکات کشور تأکید کرد.
کمک ۳۹۰ میلیون تومانی سران قوا به ستاد دیه
سران قوای مجریه، قضائیه و مقننه در مجموع با اهدای مبلغی معادل ۳۹۰ میلیون تومان در آیین گلریزان مجازی ستاد دیه کشور، ویژه ماه مبارک رمضان مشارکت داشتند. به گزارش ایسنا به نقل از ستاد دیه کشور، اشخاص حقیقی و حقوقی بسیاری از طریق جشنهای گلریزان برگزار شده در شبکههای استانی یا جشنهای زنده مربوط به شبکههای اجتماعی مبالغ نقدی خود را به حسابهای اختصاصی این ستاد مردمی در استانها واریزکردند و رمضان امسال نیز در احسان آزادی دربندان دردمند حضور چشمگیری دارند که در شمار این کمکها میتوان به اهدای مبلغ ۲۷۰ میلیون تومانی حجتالاسلام روحانی، بذل کمک ۷۰ میلیون تومانی آیتالله رئیسی و واریز کمک ۵۰ میلیون تومانی علی لاریجانی اشاره کرد.
هشدار صریح تهران به طرح امریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران
فروشنده بزرگ سلاح نگران ایران است
گروه سیاسی/ همزمان با ادامه تلاشهای امریکا برای پیش بردن طرح موضوع تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت بر خلاف برجام، علی ربیعی سخنگوی دولت هشدار داده است که این اقدام واکنش سخت جمهوری اسلامی را بهدنبال خواهد داشت. این هشدار ربیعی واکنش ایران به طرح در دست اقدام امریکا با محوریت مایک پمپئو وزیر خارجه این کشور است که با وجود خروج از برجام قصد دارد با تمسک به مکانیسم ماشه پایان یافتن تحریم تسلیحاتی ایران که بر اساس برجام در مهرماه سالجاری پایان مییابد را تمدید کند.
علی ربیعی در گفتوگو با تسنیم، درخصوص واکنش ایران در صورت تمدید تحریمهای تسلیحاتی با فشارهای امریکا اظهار داشت: ما به رایزنی خودمان با دوستانمان و همچنین سایر اعضای برجام ادامه خواهیم داد. بر اساس رایزنیهایی که با آنها داریم مطلع هستیم که این روش امریکا را نمیپسندند و نخواهند پذیرفت. تعداد زیادی از اعضای برجام و شورای امنیت این دیدگاه امریکا را قبول ندارند. وی گفت: امریکا از برجام خارج شده و نمیتواند از مفاد برجام استفاده کند. اگر آنها به تعهدات خود برگردند و تحریمها را بردارند میتوانند در قالب برجام بهعنوان یک عضو اظهار نظر کنند، در غیر این صورت ادعای آنها هیچ وجاهت بینالمللی و حقوقی ندارد.
سخنگوی دولت با اشاره به تلاشهای دیپلماتیک ایران برای شکست پروژه امریکا خاطرنشان کرد: ما هم قطعاً با کار دیپلماسی که تاکنون دنبال کردیم و از طریق مذاکره که با کشورها دنبال میکنیم از به نتیجه رسیدن اقدامات ضدایرانی امریکاییها جلوگیری خواهیم کرد و مطمئن هستیم که در شرایط فعلی دنیا که نیاز به صلح و آرامش دارد امریکا به این هدف خود نخواهد رسید.
ربیعی تأکید کرد: اعضای شورای امنیت و برجام بهخوبی میدانند که این اتفاق (تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران) پیامدهای وخیمی نهتنها برای برجام بلکه فراتر از آن، برای امنیت و ثبات منطقه خواهد داشت. اگر امریکا اصرار بر فشار خود داشته باشد و اگر هدف امریکا محقق شود پیامدهای وخیمی برای ثبات و امنیت منطقه بهوجود خواهد آمد. سخنگوی دولت تأکید کرد: فکر میکنیم این پیام روشن را به امریکا و بقیه انتقال دادیم که تمدید تحریم تسلیحاتی ایران مغایر با توافقهای قبلی است و واکنش سختی از طرف جمهوری اسلامی ایران را بهدنبال خواهد داشت. ما مطمئن هستیم که امریکا به این هدف خود نخواهد رسید.
شورای امنیت برنامهای درباره تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران ندارد
با این حال رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل متحد گفت: تاکنون برنامهای برای برگزاری نشست این شورا درباره تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران تحت قطعنامه ۲۲۳۱ در ماه مه وجود ندارد.
بهگزارش ایرنا، «اسون اورگنسون» در نشست خبری خود که برای تشریح برنامههای شورای امنیت در ماه مه بهصورت مجازی برگزار شد، افزود: تاکنون درخواستی برای تشکیل جلسه درباره ایران داده نشده اما این امکان وجود دارد که هر عضو شورای امنیت در هر زمانی درخواست نشست اضافی داشته باشد.وی در پاسخ به این سؤال که آیا امریکا چنین حقی را برای استفاده از قطعنامه ۲۲۳۱ بهمنظور استفاده از «مکانیسم ماشه» و بازگرداندن قطعنامههای پیشین شورای امنیت علیه ایران دارد، گفت: در این لحظه تمایل ندارم وارد این محدوده قانونی شوم چرا که حقوقدانها در حال بررسی این موضوع هستند. نماینده دائم استونی در سازمان ملل متحد که ریاست این شورا را در این ماه برعهده دارد، ادامه داد: اما ما در تماس نزدیک با همتایان خود از جمله امریکا هستیم. تاکنون طرحی ارائه نشده است هرچند که از مقاله نیویورکتایمز در این زمینه آگاهیم. اورگنسون اضافه کرد: مطمئن هستم که سه کشور اروپایی، امریکا و همه همتایانم در این مذاکرات، در تماس بسیار نزدیک هستند و ما تلاش میکنیم تا بهترین نتیجه را به دست آوریم. وی درباره موضع استونی درباره تمدید ممنوعیت تسلیحاتی یا اتمام آن هم گفت: نمیخواهم پیش از اتمام مذاکرات، جزئیات موضع استونی را مطرح کنم. اما استونی بهعنوان یک عضو اتحادیه اروپا، بهطور قدرتمندی از تداوم برجام حمایت میکند.
پیشاز این اعلام شده بود که امریکا پیش نویش قطعنامه خود برای تمدید زمان تحریم تسلیحاتی ایران را بین برخی اعضای شورای امنیت توزیع کرده است. مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا هم گفته است که این کشور از همه ابزارهای ممکن برای جلوگیری از پایان تحریم تسلیحاتی ایران استفاده میکند. اما «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه تأکید کرده که با وجود فشارها و تلاشهای امریکا، تحریمهای تسلیحاتی ایران در سازمان ملل قابل تمدید نیست.
برش
ظریف: امریکا بیشترین هزینههای نظامی دنیا را دارد
وزیر امورخارجه کشورمان هم دیروز با اشاره به تلاش های جدید امریکا برای تمدید محدودیتهای تسلیحاتی ایران گفت: امریکا خود سالهاست بیشترین هزینههای نظامی دنیا را دارد، اما مایک پمپئو نگران ایران است. محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان با انتشار یک ویدئو از میزان صادرات تسلیحات امریکا به سایر کشورهای جهان در صفحه توئیتر خود نوشت: امریکا مدتهاست که در صدر کشورهای هزینهکننده نظامی، فروشندگان تسلیحات، آغازگران و تحریککنندگان جنگ و سود برنده از مناقشات نظامی در جهان قرار دارد. وی ادامه داد: اما مایک پمپئو (وزیر خارجه امریکا) که خود در حال سرازیر کردن سلاح به دنیاست، ظاهراً بشدت نگران ایران است که تا سال ۱۹۷۹ مشتری بزرگ تسلیحات امریکا بود.
کارشناسان و فعالان سیاسی در گفتوگو با «ایران» عملکرد دولت در مواجهه با کرونا را ارزیابی کردند
دولت زمینگیر نشد
- سیدمصطفی هاشمی طبا: نقد هست اما عملکردها قابل قبول است - محمد هاشمی: در مجموع دولت موفق بوده است
- کاظم انبارلویی: تدبیر شایسته برای سلامت و معیشت - سیدحسین موسوی تبریزی: دولت دیر اما خوب جنبید
- محمد اسماعیل سعیدی: موفقیت ملی - عبدالرضا هاشمزایی: کشور زمینگیر نشد
مرتضی گلپور
خبرنگار
کرونا اگر چه همچنان به یکه تازی خود در جهان ادامه میدهد، اما آمارها حکایت از سیر نزولی آن در ایران دارد. البته بنا بر تأکید مسئولان این به معنای غفلت از رعایت پروتکلهای بهداشتی و طرح فاصلهگذاری هوشمند نیست. بیراه نیست که گفته میشود کرونا آزمونی برای ارزیابی کارآمدی نظامهای سیاسی در جهان شده است. این آزمون البته برای ایران بسیار سختتر هم بود چرا که در مواجهه با تبعات اقتصادی، بهداشتی، فرهنگی و حتی روانی این ویروس، با یک مشکل مضاعف به نام تحریم هم دست و پنجه نرم میکند. با این حال اگر چه عملکرد دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا خالی از نقد نیست اما اظهارنظرها حکایت از رضایت نسبی از عملکرد دولت دارد و در حقیقت با لحاظ کردن جمیع جهات این عملکرد قابل قبول خوانده میشود. این ارزیابی البته محدود و محصور در طیفهای سیاسی حامی دولت نیست و برخی چهرههای منصف با گرایش سیاسی متفاوت از دولت هم به آن اذعان دارند. چنانکه مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت دولت محمود احمدینژاد هم اخیراً دریک برنامه رادیویی گفته بود: «در کشور سیستم مراقبتهای بهداشتی اولیه بسیار قدرتمندی وجود دارد که نماینده سازمان جهانی بهداشت نیز آن را تأیید کرد و قطعاً آمار وزارت بهداشت بر مبنای صحیح و واقعیت است.» زهره الهیان منتخب اصولگرای تهران در مجلس یازدهم که پزشک و متخصص بیماریهای داخلی است هم در این باره به تسنیم گفته است: «در مجموع عملکرد نظام سلامت کشور ما نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر از جمله امریکا و کشورهای غربی بهتر و مؤثرتر بوده و از طرف دیگر کمک نیروهای داوطلب و مردمی و خیریه که با تولید ماسک و خدمترسانی به بیماران در بیمارستانها و همچنین مشارکت نیروهای مردمی و بسیج در طرح غربالگری از نقاط مثبتی است که به اعتراف سازمان بهداشت جهانی این عملکرد موفق میتواند به یک الگو برای کشورهای دیگر تبدیل شود.»علی شکوری راد اگر چه دبیر کل حزب اصلاحطلب اتحاد ملت است اما همزمان پزشک و عضو کمیته کرونای بیمارستان سینای تهران هم هست. او هم پیش از این در گفتوگو با «ایران» گفته بود: «خوشبختانه عملکرد دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا بتدریج بهتر و بهتر شده است. البته تعطیلات عید هم کمک خوبی بود. اختلاف نظرها که فروکش کرد عملکردها بهتر شد. الان هم از منظر حضورم در کمیته کرونای بیمارستان سینا که بیمارستان بزرگی در جنوب تهران است و دارد به بیماران مبتلا به کرونا خدمات میدهد باید بگویم که شاهد کاهش مراجعات در یک هفته گذشته بودهایم و بیش از نیمی از تختهایی که برای پذیرش بیماران کرونایی در نظر گرفته شده بود خوشبختانه خالی است و با کمبودی در سرویس دهی به بیماران کرونایی مواجه نیستیم.» در ادامه ارزیابی چند فعال سیاسی دیگر هم در همین باره آمده که اگر چه عملکرد دولت را خالی از نقد نمیدانند اما تأکید دارند دولت عملکرد قابل قبولی را نشان داده است.
نقد هست اما عملکردها قابل قبول است
سیدمصطفی هاشمی طبا
فعال سیاسی اصلاحطلب
برای ارزیابی کارنامه دولت در مواجهه با کرونا، ابتدا باید بررسی کرد که دولت پیشتر با چه مسائلی روبهرو بوده و پساز پشت سر گذاشتن چه مراحلی، حال با این مسأله جدید مواجه شده است.
نخستین واقعیت درباره بیماری کرونا این است که نه تنها ایران، بلکه هیچ دولت دیگری تجربهای در این زمینه نداشت. همچنان که خود این بیماری و ویروس، نه فقط ناشناخته بود، بلکه همچنان هم ناشناخته باقی مانده است. نکته مهم دیگر این واقعیت است که دولت در دو سال گذشته با تحریمهای گستردهای مواجه بود که به نوبه خود ضعف مالی دولت را تشدید کرد. تشدید شدن این ضعف درحالی صورت گرفت که اساساً دولت در ایران، ولخرج است.
دولتی که با این وضعیت مزمن روبهرو بود، ناگهان با بحران تازهای بهنام کرونا هم مواجه شد. اگر این شرایط پیشین را در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم که کارنامه دولت برای مقابله با این پدیده قابل قبول است. اما باوجود این، نقدها و مسائلی هم وجود دارد که باید لحاظ کرد.
از جمله این مسائل اینکه دولت در تصمیم گیریهای کرونایی خود یا با تأخیر اقدام کرد یا اگر اقدام کرد، قاطع نبود. بهعنوان مثال، ابتدا مسافرتهای عید ممنوع نشد و اعلام شد که 40 درصد کم شده است، اما بعدها ناچار شد به طور کلی مسافرت عید را ممنوع کند، درحالی که از ابتدا میشد با همین قاطعیت عمل کرد. در کنار این، وزارت بهداشت هم نتوانست در روشن کردن مسائل و پاسخگویی به شبههها و مسائلی که در شبکههای اجتماعی مطرح میشود، بخوبی عمل کند. بویژه درباره شبهات درمانی یا دارویی، این نهاد نتوانست قاطع باشد. در این میان نباید حمایت قاطع مردم، رهبری و مراجع عظام تقلید از تصمیمات دولت را فراموش کرد. بهعنوان مثال در زمینه الکل، دیدیم که مراجع تقلید و علما حوصله به خرج دادند تا الکل به طور گسترده در کشور تولید و توزیع شود.
باید توجه داشت که اساساً دولتها بویژه در ایران به گونهای نیستند که بتوانند همه کاری را برای همه انجام دهند. از اینرو طبیعی بود که برخی از مشاغل در این مدت آسیب ببینند. البته معتقدم اگر دولت از گذشته، مسأله یارانهها را ساماندهی میکرد و با نوعی غربالگری افراد بینیاز را حذف میکرد، امروز با فراغ بال بیشتری میتوانست از مشاغل واقعاً آسیب پذیر حمایت کند. باوجود این، اقدامات دولت در مجموع رضایت بخش بوده و توانسته در همین شرایط کارنامه قابل قبولی از خود به نمایش بگذارد. این مهم زمانی آشکارتر میشود که وضعیت کرونا و البته عملکرد دولت در مقابل آن را با برخی کشورهای اروپایی مقایسه کنیم که بهلحاظ اقتصادی وضعیت به مراتب بهتری از ما داشتند و با فشار مضاعف تحریم هم روبه رو نبودند. به هر روی قطعاً که هیچ عملکردی بدون اشتباه و نقد نیست اما آنچه دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا انجام داده به اذعان هر عقل منصفی قابل قبول است.
تدبیر شایسته برای سلامت و معیشت
کاظم انبارلویی
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی
کرونا آزمونی برای نمایش کارآمدی دولتها برای مقابله با این پدیده و تضمین سلامت و بهداشت جامعه است. پس از برگزاری انتخابات مجلس، جمهوری اسلامی ایران نیز بهطور جدی وارد مقابله با کرونا شد. جلسات مفصل دولت برای تدبیر امور و تصمیماتی که اعلام میشد، ابعاد اجتماعی، دینی، مذهبی و رفاهی مردم را در بر میگرفت. مردم همکاری کردند و دولت نیز به نوبه خود برای مقابله با ابعاد همه جانبه این پدیده بسیار با تدبیر عمل کرد. هرچند وجود زیرساختهای سلامت در ایران که با استانداردهای جهانی قابل مقایسه است، باعث شد که دولت هرچه بیشتر در مقابله با کرونا به توفیقاتی دست یابد، بهطوری که سازمان بهداشت جهانی نیز به دستاوردهای ایران در این زمینه اعتراف کرد.
در این میان، در ایران همانند همه کشورهای جهان دوگانهای مطرح میشد مبنی بر اینکه اگر مردم به قرنطینه بروند، ممکن است جانشان حفظ شود، اما نان و معیشتشان در خطر میافتد. دولت در این دو قطبی با تدبیر عمل کرد، بهگونهای که هم جان مردم در سلامت بماند و هم معیشت مردم تأمین باشد. کنترلهای اولیه لازم بود و از قضا همان کنترلهای اولیه باعث شد توفیقات خوبی برای مهار کرونا بهدست بیاوریم. از سوی دیگر، ورود سپاه، ارتش و نیروهای مردمی به کمک دولت، نمایش بسیار خوبی از همبستگی ملی را نشان داد و روزبهروز که جلوتر میرفتیم، توفیقات دولت بیشتر میشد. حمایت رهبر معظم انقلاب از تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا بر قدرت، قوت و مشروعیت ستاد افزود، بهطوری که در سراسر کشور هیچ جمع یا گروهی بهسمت نافرمانی مدنی پیش نرفتند.
از سوی دیگر تأمین کالاهای اساسی و قفسههای پر از کالای فروشگاهها نمای دیگری از کارآمدی دولت را بازتاب داد. این درحالی بود که مردم از طریق رسانه ملی و رسانههای دیگر در جریان وضعیت فروشگاهها و تأمین کالاهای مورد نیاز مردم در شرایط کرونایی قرار گرفتند. در امریکا مردم شاهد بودند که تعلل رئیس جمهوری امریکا باعث افزایش تلفات کرونایی در این کشور شد. همچنین با توجه بهوضعیت کشورهای اروپایی نظیر اسپانیا و ایتالیا، امروز در تهران صدها تخت بیمارستانی خالی است، درحالی که در کشورهای اروپایی اکثر تختهای بیمارستانی اشغال شدهاند و بههمین دلیل از پذیرش بیماران جدید خودداری میشود. در مجموع، موضوع کرونا آزمونی برای دولت و ملت ما بود که نشان داد ما در اوج تحریمها و برخوردهای ظالمانه اروپا و امریکا، کشوری سر پا و نظامی مقتدر و پای کار هستیم ومردم و دولت در کنار یکدیگر، پای کار ایستادهاند. ضمن اینکه با فرارسیدن ماه مبارک رمضان جنبش کمک مؤمنانه توانست اقشار آسیب پذیر را تحت پوشش قرار دهد. این امر علاوه بر تمهیداتی بود که دولت در زمینه کمک به اقشار ضعیف، مانند وام یک میلیون تومانی یا دیگر تدابیر به کار برد. در مجموع نحوه مقابله با کرونا را یک توفیق دولت و ملت میدانم و معتقدم ملت سرافراز ایران باید افتخار کنند که در نظام ولایت فقیه، نظم علمی و فنی برقرار است و ما با آخرین استانداردهای پزشکی توانستیم سلامت مردم را تأمین کنیم.
در مجموع دولت موفق بوده است
محمد هاشمی
عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام
باوجود غافلگیری اولیه دولت و کشور از شیوع کرونا، در مجموع بهنظر میرسد میتوان کارنامهای پذیرفته، همراه با نمرات قابل قبولی را برای دولت در این پدیده متصور بود. اگر چند کشور مانند ژاپن و کره جنوبی را که در این زمینه عملکرد بسیار خوبی داشتند کنار بگذاریم، در مقایسه با سایر کشورها، بویژه کشورهای توسعه یافته، آن هم در شرایط تحریم، دولت در ایران توانست با تدبیر و انگیزه بیشتر و بهتری با این بیماری جدید مقابله کند.
اما در کنار این توفیقات و دستاوردها، چند نکته نیز وجود دارد که باید پاسخی برای آنها ارائه شود. زیرا ارائه نشدن پاسخ، باعث خواهد شد که این سؤالات همچنان در ذهن شهروندان باقی بماند.
یکی از این نکات این واقعیت است که ما در ابتدای ماجرا نتوانستیم بموقع برای مبارزه با کرونا اقدام کنیم. زیرا مطابق اخباری که جسته و گریخته منتشر میشود، به نظر میرسد دولت با مقداری تأخیر مقابله با این بیماری را آغاز کرد که این تأخیر باعث شد میزان تلفات کرونایی در برخی استانها مانند قم و گیلان افزایش یافته و مشکلات زیادی برای مردم و کشور ایجاد شود.
اما پس از آغاز تقابل دولت با این مسأله، تأمین اقلام و نیازهای بهداشتی و درمانی و در کنار آن، تلاشهای کادر درمانی و پزشکی و پرستاری کشور، قابل تقدیر و ستایش است.
موضوع دیگری که به ستاد مقابله با کرونا و دولت بازمیگردد، این است که از ابتدای شیوع، مسأله قرنطینه مانند کشورهای دیگر جدی گرفته نشد. این مسأله باعث شد که برخی از مردم این بیماری را جدی نگیرند و بهدنبال آن، تعداد افراد مبتلا افزایش یابد. به تازگی نیز ستاد مقابله با کرونا اجازه فعالیت مشاغلی را صادر کرد که اساساً غیرضرور محسوب میشوند و بسته بودن آنها خللی به جامعه وارد نمیکند. صدور اجازه فعالیت این مشاغل باعث شد که امروز تهران فرق چندانی با قبل از کرونا نداشته باشد و ما شاهد همان ترافیک و همان رفت و آمد مردم هستیم. بازگشایی تفرجگاهها و پارکها نیز از جمله کارهایی محسوب میشود که انجام آن نه تنها ضرورتی نداشت، بلکه نشانگر نوعی سهلانگاریها و ساده انگاری است که در کشورهای دیگر کمتر دیده میشود.
باوجود همه اینها، دولت توانست به اندازه توان و وسع مالی خود از بسیاری از مشاغل یا نیازمندان حمایت کند که در جای خود قابل تقدیر است. بخصوص که میدانیم بهلحاظ اقتصادی بهخاطر تحریمها دولت و کشور با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند. باوجود این، همچنان معتقدم که بازگشایی برخی از مشاغل میتوانست
صورت نگیرد.
دولت دیر اما خوب جنبید
سیدحسین موسوی تبریزی
دبیرکل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم
عملکرد دولت در مقابله با کرونا را با هر شاخصی که بسنجیم، موفق بوده است. این شاخص هم میتواند تواناییها و ظرفیتهای اجرایی و مالی خود دولت باشد و هم عملکرد دولتهای توسعه یافته در کشورهای دیگر. زیرا برای چنین بررسی و اساساً برای سنجش عملکردها، باید دید این اقدامات با توجه به چه امکانات و در چه شرایطی اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر، نمیتوان از کسی بیش از توانش توقع داشت یا نمیتوان بدون توجه به ظرفیتها و کاستیهای موجود، انتظار داشت که در بهترین حالت اقدام شود.
از اینرو وقتی دولت را در مقابله با کرونا موفق میدانیم، این موفقیت با توجه به امکانات، ظرفیتها و توان آن بوده است، امکاناتی که در دو سال گذشته بویژه عامل تحریمها نقش زیادی در تحلیل آن داشته است. بنابراین عملکرد دولت در مقابله با کرونا را میتوان حتی بیش از ظرفیت و توان آن هم ارزیابی کرد.
اما در کنار این موفقیت، یک ضعف بزرگ در کارنامه دولت، تعلل یا تصمیمگیری دیرهنگام برای اعمال محدودیت یا قرنطینه است. این سهلانگاری و اعلام دیرهنگام شیوع کرونا باعث شد که خسارتهایی به مردم و کشور وارد شود. اما باوجود این، اینکه امروز میزان مراجعه مردم به بیمارستانها سیر نزولی دارد، هم مرهون مراقبتهای مردم و هم تدابیر و تلاشهای دولت است.
برخی معتقدند دولت هم دیر قرنطینه را اعلام کرد و هم زود آن را پایان داد. اما در پاسخ به بخش دوم این انتقادها باید گفت برقراری طولانی مدت قرنطینه، میتواند شرایط به مراتب بدتری را نسبت به خود کرونا برای اقتصاد کشور رقم بزند. بنابراین طبیعی است که دولت به این قسمت از بحران نیز توجه ویژهای داشته باشد. اینجا است که نقش مردم در مراقبتها و پیشگیریها پررنگتر میشود. چرا که اگر در پایان قرنطینه، مردم مراقبت نکنند، بار دیگر امکان گسترش و هجوم این بیماری وجود دارد. بنابراین، میشود گفت دولت دیر جنبید، اما خوب جنبید.
همه اینها به این معنی نیست که نسبت به ابتدای انقلاب، مدیریت در کشور ما پیشرفت قابل انتظاری داشته است. زیرا 40 سال زمان اندکی نیست و در این زمان توفیقات مدیریتی ما میتوانست به مراتب بیشتر و بهتر از امروز باشد. اما همین تجربه کرونا و هماهنگی و همکاری مدیریتی شکل گرفته در کشور نشان داده است که اگر بخشهای مختلف وحدت و همکاری را در پیش بگیرند و یکدیگر را تضعیف نکنند، تا چه اندازه میتواند برای کشور مفید باشد. این امید وجود دارد که کرونا به همه یادآوری کند که چندصدایی مدیریتی و سیاسی در کشور تا چه اندازه برای کشور مضر است و میتواند سبب تضعیف همه ارکان کشور شود.
موفقیت ملی
محمد اسماعیل سعیدی
نماینده اصولگرای مجلس
این مصرع حضرت حافظ بهعنوان یک مثل برای رعایت انصاف در داوری معروف است که «عیب میجمله بگفتی هنرش نیز بگو». در موضوع درگیری کشور با بیماری کرونا نیز همین موضوع در خصوص عملکرد دستگاههای درگیر با این بیماری و در رأس آنها دولت صدق میکند. به عملکرد ماههای اخیر دولت نقدهایی قابل طرح است و میشود انگشت روی نکتههای زیادی گذاشت که امکان عملکرد بهتر در آنها وجود داشته. اما مسأله کلی این است که بیماری با مدیریتی که صورت گرفته رو بهسمت کنترل است و این موضوع از دو جنبه دارای اهمیتی مضاعف میشود و نشان میدهد که کار صورت گرفته کار بزرگ و قابل تکریمی بوده است؛ اول در قیاس با عملکرد کشورهای دیگر و خصوصاً قدرتهای بزرگ اقتصادی و صنعتی دنیا و دوم هم با توجه به فشارهای بینالمللی و تحریمی که بر خلاف تمام دنیا روی دوش کشور ما و دستگاههای اجرایی ایران در این قضیه وجود داشت.
نه تنها بهگواه آمارها بلکه بهگواه گزارشهای رسمی نهادهای بینالمللی و در رأس آنها سازمان بهداشت جهانی کشور ما در کنترل بیماری کرونا موفقیتهای چشمگیری داشته و آن هم بدون آنکه امکانات مالی و تجهیزاتی کشورهای دیگر را داشته باشد و حتی بیآنکه روی به سیاست قرنطینه با توسل به روشهای نظامی بیاورد. در واقع در موضوع کرونا نقدهای درست و منطقی که به عملکرد دولت مطرح هستند نباید اصل ماجرا تلقی شوند و اصل کاری که صورت گرفته را زیر سایه خود ببرند. حتی با لحاظ صحت این نقدها باید توجه شود که آنها حاشیههای موضوع هستند و اصل در اتفاقی که رخ داده موفقیتی است که نه تنها نصیب دولت بلکه نصیب نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران شده است.
اینکه ایران دو ماه قبل دومین کشوری بود که کرونا در آن شیوع عمومی پیدا کرد و اکنون به لحاظ آمار مبتلایان و قربانیان در بین 10 کشور اول دنیا هم نام آن دیده نمیشود مسأله اصلی است که باید مورد توجه ناظرانی که در این حوزه به اظهارنظر و موضعگیری میپردازند قرار بگیرد. چه اینکه ما در شرایطی به سر میبریم که مسأله مدیریت وضعیت کشور و اموری که به دولت مربوط میشود تنها به همین بازه زمانی شیوع کرونا محدود نیست و تازه بخشی از آن بعد از پایان کرونا خود را نشان خواهد داد. با چنین وضعی موفقیت دولت در اداره کشور بیش از هر زمان دیگری یک موفقیت ملی برای آحاد ایرانیان و کلیت نظام محسوب میشود.
کشور زمینگیر نشد
عبدالرضا هاشمزایی
نماینده اصلاحطلب مجلس
سیر ادامهدار روند کاهشی آمار مبتلایان و قربانیان کرونا در ایران موضوعی نیست که به همین راحتی محقق شده باشد. به راحتی قابل تصور است که مجموعه دولت و ستاد ویژه کرونا با چه حجمی از تلاش و مجاهدت پیگیر توانستهاند اوضاع کشور را در مهار کرونا به این موقعیت برسانند. در میدان مبارزه با کرونا و مهار این بیماری ما صرفاً با یک تلاش پزشکی مواجه نبودیم. هر چند فعالیتهای جهادگونه انجام شده در بخش سلامت جامعه و کشور رأس کارها را تشکیل میداد. اما کرونا آنطور که بر همگان واضح است، به عنوان پدیدهای فراتر از یک بیماری، حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را متأثر از خود کرده و به همین اعتبار هم عملکرد دولت را باید در همین منظومه و مجموعه حوزهها تفسیر کرد.
اقتصاد کشور در شرایط شیوع کرونا قطعاً ضربات سختی خورد اما مهم این است که زمینگیر نشد. اهمیت این اتفاق در آنجاست که به یاد بیاوریم فشارها و تحریمهای امریکا قرار بود کشور ما را در همان شرایط عادی به زمین بزند اما حتی در دوران کرونا نیز این اتفاق نیفتاد و دولت و مجموعه دستگاهها موفق به اداره کشور شدند. در حوزههای اجتماعی نیز تقابلها و شکافهایی که عمدتاً در برخی کشورهای غربی شاهد بودیم، در ایران ندیدیم یا اگر چیزی از این منظر بروز پیدا کرد آنقدرها دارای عمق نگران کننده نبود. در نهایت این وضعیت در حوزه سیاسی و خصوصاً سیاست خارجی تأثیرات خود را نشان میدهد و آن مربوط به جایی است که در عمل شیوع کرونا نمیتواند آنقدر که دشمنان ایران انتظار داشتند، بهانه را برای سیاهنمایی و ضعیف نشان دادن مدیریت داخلی کشور به دست آنها بدهد.
کاهش آمارهای مبتلایان و قربانیان کرونا و به صفر رساندن آنها البته اولین مرحله مبارزه با این بیماری و آثار آن است. پس از پایان دیر یا زود این اپیدمی در کشور تازه دورانی تازه برای زدودن آثار منفی این بحران از کشور آغاز خواهد شد. دورانی که مانند بازسازی پس از یک جنگ نیاز به مشارکت همگانی، عمومی و ملی دارد. عاملی که برخی نقدهای تهاجمی فعلی که بدون لحاظ کردن موفقیتهای صورت گرفته در میدان این مبارزه و در یک چارچوب سیاسی مطرح میشوند، میتوانند به تضعیف آن و در نهایت تضعیف توان ملی در مرحله پساکرونا بینجامند. کرونا در ماههای گذشته از یک سو محکی بود برای سنجش توان دستگاه اجرایی کشور در گرداب یک بحران که به نظر میرسد در مقایسه با کشورهای بزرگ دنیا در این خصوص نمره خوبی گرفته و از سوی دیگر نیز محکی است برای روشن شدن درایت سیاسی گروههای مختلف برای درک موقعیتهای خطیر ملی. چیزی که جای امید است از آن نیز سربلند بیرون بیاییم.
پیشنهاد پروفسور هاشم پسران به دولت برای گذر از بحران کرونا در گفتوگو با «ایران»:
باید به حفظ اشتغال فکر کرد
- دو گزینه داریم: استقراض از بانک مرکزی و انتشار اوراق قرضه دولتی
- مشارکت اقتصادی مردم افزایش یابد
- باید فاصلهگذاری اجتماعی هوشیارانه را اجرا کرد
آیسان تنها
روزنامه نگار
جهان پس از کرونا به چه شکل خواهد بود؟ این سؤالی است که اندیشمندان شاخههای مختلف علوم، این روزها تلاش دارند به آن پاسخ دهند. ویروس همهگیری که با گذر چند ماه قارهها را در نوردیده و تلفات جانی بسیاری هم از خود به جای گذاشته، حالا چشمانداز ثبات در همه شئون زندگی قریب به اتفاق مردم کشورهای جهان را مخدوش کرده است. قرنطینه خانگی، تعطیلی غیرمنتظره بسیاری از کسبو کارها و مراکز تفریحی و تفرجی، فاصلهگذاری اجتماعی، ضرورت استفاده دائم از برخی اقلام بهداشتی، برگزاری کلاسهای آموزشی بهصورت غیر حضوری و آنلاین در کنار دورکاری در سطح گسترده و... همه و همه بخشی از تجربیات بکر و بیبدیل همزیستی مردم جهان با بیماری کرونا بوده که به بخشی از آن بهعنوان الزامات مقابله با این بیماری ناگزیر تن دادهاند. زندگی در این شرایط، هزینههای اقتصادی قابل توجهی هم به کشورها تحمیل کرده است. گزارشهایی که از وضعیت اقتصاد کشورها منتشر میشود همه از بروز یک بحران بزرگ اقتصادی حکایت دارد؛ بحرانی که صندوق بینالمللی پول آن را بیسابقهتر از بحران 1930میداند. این نهاد بینالمللی همچنین پیشبینی کرده که در سال 2020 اقتصاد جهان سه درصد کوچکتر شود. بررسی جزئیات آنچه این روزها بر اقتصاد کشورها میرود نیز پیشبینی صندوق بینالمللی پول را باورپذیرتر میکند. مثلاً اتاق بازرگانی و صنایع آلمان، اخیراً اعلام کرده که ارزیابیها نشان میدهد از هر پنج شرکت آلمانی یکی در آستانه ورشکستگی قرار گرفته است؛ از شرکتهای کوچک گرفته تا شرکتهای هواپیمایی و باشگاههای ورزشی و... از امریکا هم خبر میرسد که در مدت شیوع بیماری 30 میلیون نفر بیکار شدهاند و نرخ بیکاری در این کشور به بالای 13 درصد رسیده است. همه این اخبار بیانگر آن است که در مسیر رشد و توسعه کشورها دستانداز بزرگی قرار گرفته که درباره میزان موفقیت درعبور از آن تردیدهایی وجود دارد. اینکه بعد عبور از این بحران، جهان چه شکلی خواهد بود؟ موضوع جذابی است برای بحث و مجادله در محافل علمی و اندیشهای جهان درگیر کرونا. چه واکسن این بیماری زودتر کشف شود و جهانیان با صرف هزینه کمتری از کرونا عبور کنند یا اینکه درمان مؤثر در زمان مورد نیاز یافت نشود و لاجرم به ابتلای 60 تا 70 درصدی جمعیت کشورها به بیماری کرونا دچار شویم، این بیماری در نهایت رخت بر خواهد بست. و حالا سؤال این است که تجربه زندگی با این بیماری چه درسهایی برای دولتها و ملتها به همراه خواهد داشت؟ آیا ملتها به ذخیره دانایی خود برای نحوه مقابله با بحرانهای بزرگ مفتخر خواهند بود یا کرونا را بهسان تلنگری برای تغییر ساختارهای سیاسی و اقتصادی خود ارزیابی خواهند کرد؟ کدام مدل توصیه شده نظامهای سیاسی و اقتصادی برای مقابله بحرانها بیشتر به کار آمده؟ آیا اندیشمندان آن مدل را به سان نسخهای برای کشورهای دیگر جهان توصیه خواهند کرد؟ اینها سؤالاتی است که البته پاسخ به آن حداقل در شرایط کنونی امکان پذیر نیست. موضوعی که پروفسور محمد هاشم پسران، اقتصاددان، پژوهشگر و استاد بازنشسته دانشگاه کمبریج و صاحب کرسی عالی اقتصاد جان الیوت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بر آن تأکید کرده و در گفتوگو با روزنامه ایران، میگوید هنوز برای پیشبینی آنچه در پساکرونا بر جهان خواهد رفت زود است. او همچنین معتقد است برای قضاوت درباره کارنامه کنونی مدلهای سیاسی و اقتصادی دنیا در مبارزه با کرونا و تبعات آن هم نباید شتافت چرا که تاکنون فقط مرحله اول بیماری را پشت سر گذاشتهایم. پروفسور پسران البته امیدوار است که برخی درسهایی از این بیماری مانند ضرورت گسترش بهداشت عمومی در کشورهای جهان پسا کرونا برای کشورها ماندگار باشد.
هر چند که او باور دارد میان پیشبینی و امید فاصله بسیار است. در ادامه مشروح این گفتوگو و آنچه این اقتصاددان درباره جهان درگیر کرونا و تغییرات احتمالی دنیای پساکرونا ترسیم کرده است را با هم میخوانیم:
برخی پیشبینیها بر این است که جهان بعد کرونا از جهان قبل آن متفاوت است. بهنظر شما بحران کرونا ظرفیت تغییر سیاستگذاریها در سطح کلان کشورها از جمله سیاستگذاریهای اقتصادی را دارد؟ چه تحلیلی دارید؟
در ابتدا باید به ابعاد گسترده و فراگیر بحران کرونا توجه کرد. ما تاکنون چنین بحرانی را تجربه نکرده بودیم، شرایط موجود از بسیاری از جهات با اوضاع در دوران شیوع آنفلوانزای اسپانیایی هم متفاوت است. بیماری همهگیری که در سالهای 1918 و 1919 در سطح جهان گسترش یافته بود و تلفات بسیاری هم از خود بهجای گذاشت. دلیل تفاوت شرایط کنونی با آن دوران در این است که در آن زمان کشورهای دنیا، به اندازه امروز با هم در ارتباط نبودند و ساختارهای اجتماعی و بینالمللی بسیار محدود و در سطحی که اکنون با آن درگیر هستیم، در هم تنیده نبود. خلاصه آنکه بحران کرونا هم جهانی است و هم اساسی و از سوی دیگر شواهد هم حاکی از آن است که به این زودی از بین نخواهد رفت. همچنین باید به قدرت اشاعه کرونا هم توجه کرد. هر فرد مبتلا به کرونا میتواند دو الی سه نفر دیگر را هم درگیر کند. ممکن است سؤال کنید که این میزان قدرت اشاعه چه چیزی را نشان میدهد؟ پاسخ این است که اگر فعالانه برای مقابله با آن برنامهریزی نکنیم، بهعبارت دیگر محدودیتی بر روابط مردم برقرار نکنیم و اجازه دهیم مانند قبل شیوع کرونا زندگی و فعالیت کنند، مثلاً در مراسم عزاداری شرکت کرده و دسته جمعی به تماشای فوتبال بنشینند و... به احتمال زیاد حدود شصت الی هفتاد درصد جمعیت جهان به این بیماری مبتلا خواهند شد که این میزان تلفات پرشماری بهدنبال خواهد داشت. دولتها برای اینکه از شیوع گسترده آن جلوگیری کنند، ابزارهایی را به کار بستند که جدید بوده و ما پیشتر تجربهای در آن نداشتهایم. مثلاً جدایی افراد از هم یا در خانه ماندن و....
در مرکز اشاعه کرونا؛ یعنی شهر ووهان چین با جمعیت یازده میلیون نفری کاملاً تحت قرنطینه قرار گرفت و از هرگونه رفت و آمدی در آن شهر جلوگیری شد. این در حالی است که تا قبل اشاعه کرونا تاکنون چنین تجربهای نداشتهایم حتی در کشورهای کمونیستی. این تدابیر فعلاً مانع افزایش شیوع بیماری شده ولی باید در نظر داشت که بیماری هنوز کاملاً از بین نرفته است. در ایران هم مشاهده میکنیم که در اثر کوشش دولت و همکاری مردم، از شتاب افزایش بیماری تا حدی کاسته شد ولی در عین حال آمارها نشان میدهد که در روزهای اخیر و از زمانی که پس از تعطیلات نوروز بازگشت افراد جامعه به کار از سر گرفته شده، شیوع بیماری دوباره در حال گسترش است. مسأله مهم این است که پیشبینی محافل علمی بر این نیست که این بیماری در بازه کوتاه مدت مثلاً سه ماه آینده تمام شود. نتایج تحقیقات نشان میدهد که متأسفانه شاید با تلاشهای دولتها و ملتها افزایش شیوع بیماری برای یک دوره تمام شود ولی بدون دسترسی به واکسن ضدکرونا تا 60 درصد جمعیت را مبتلا نکند از بین نخواهد رفت.
از سخنانتان اینطور برداشت میشود که افق حضور کرونا در کشورها دقیقاً روشن نیست و در نتیجه نمیتوان پیشبینی شفافی از وضعیت بعد کرونا ارائه کرد. درست است؟
دقیقاً. اگر برای این بیماری واکسن کشف شود یا روشهای مؤثر برای مداوا یافت شود ممکن است به شیوع بیماری میان شصت درصد جمعیت نرسیم و بیماری زودتر مهار شود. ولی مسأله این است که اولاً مشخص نیست لزوماً واکسن کرونا به این زودیها کشف شود و در ثانی معلوم هم نیست که در صورت کشف این واکسن همه جمعیت جهان به آن دسترسی پیدا کنند. بنابراین باید همه برنامههای خود را بر این مبنا بچینیم که این بحران طی یک تا دو سال ادامه خواهد داشت.
دولتها در این وضعیت چه راهکاری برای ادامه فعالیتهای اقتصادی دارند. بهنظر میرسد که از کار افتادن اقتصاد برای دو سال هم عملاً ناممکن بوده و هم در نوع خود هزینههای انسانی سنگینی داشته باشد.
به هر حال اقتصاد هم باید شروع به حرکت کند. شاید برای مهار بیماری بتوانیم جلوی فعالیت اقتصاد را برای مدت مثلاً دو تا سه ماهه بگیریم ولی بعد از آن مدت باید اقتصاد دوباره باز شود. نمیتوان برای مدت دو سال شرایط اقتصاد کشورهای درگیر را در حالت وضعیت کنونی نگه داشت. اما چه میتوان کرد؟ راهی وجود دارد که من اسم آن را فاصلهگذاری اجتماعی هوشیارانه گذاشتهام. هوشیاری باید هم در سیاستگذاریهای دولت باشد و هم مشارکت مردم. دراین مسیر نقش مردم هم بسیار مهم است و فقط دولتها تعیینکننده نیستند. به نظر من اگر دولتها دست به اقدامات خاصی هم نزنند ولی ابعاد این بیماری بیشتر برای مردم آشکار شود، مردم خودشان دست به فاصلهگذاری خواهند زد. هر چه مردم بیشتر متوجه شوند که احتمال ابتلا به این بیماری با عوارض شدید بالاست به همان میزان در تصمیمگیری آنها برای حضور در عرصههای مختلف اجتماعی مؤثرتر است. همین حالا هم افرادی که نزدیکانشان این بیماری را گرفتهاند بیشتر از سایرین مراعات میکنند و در نهایت این موضوع بیشتر از کنترل دولتها در تصمیمات افراد به رعایت و فاصلهگذاری مؤثر است.
به هر حال اگر شانس بیاوریم و واکسن زودتر کشف شود، معادلات تغییر خواهد کرد. میگویم شانس چون میدانیم که پروسه کشف ویروس زمانبر است. زمانی که لازم است واکسنی کشف شود، آزمایشات لازم روی آن انجام گیرد، نتایج آن تأیید شود و در سطح وسیع در اختیار مردم قرار بگیرد احتمالاً طولانی خواهد بود. پس حل مسائل مربوط به این بیماری به این راحتی نیست و خیلی نمیتوان خوشبین بود که این بیماری زودتر تمام شود و بعد هم بلافاصله مردم به زندگی عادی خود برگردند و حالا ما بررسی کنیم که آیا دید آنها به جهان تغییر کرده است یا خیر؟ مسأله این است که تغییرات اساسی در کوتاهمدت عملی نیست بلکه این روندی است که به درازا میانجامد و در صورت کشف واکسن هم رفتار این ویروس در سال و سالهای بعد قابل پیشبینی نیست.
پس با این تفاسیر و با توجه به مدت زمانی که پیشبینی میشود این بیماری کشورها را درگیر کند، میتوان مطمئن بود ساختارها پس از کرونا تغییر میکند. به نظر میرسد حضور دولتها در همه عرصههای حیات اجتماعی و همچنین در اقتصاد در حال پررنگتر شدن هستند. میتوان چه افقی را برای نقش دولت در زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم در شرایط پساکرونا پیشبینی کرد؟
درست است؛ ساختارها تغییر میکنند. اکنون برای مبارزه با این بیماری دولتها به میدان آمدهاند و این مبارزه هم در حال مشروعیت بخشیدن به حضور دولتها در زندگی مردم است. همانطور که شما هم اشاره کردید دولتها دارند نقش مهمتری پیدا میکنند. آنها باید نشان دهند که در حال اجرای انتظاراتی هستند که مردم از آنها دارند. در عین حال خیلی مهم است که دولتها شفاف باشند و اعتماد مردم را جلب کنند. درست است که اکنون دخالت دولتها در زندگی مردم مشروعیت پیدا کرده ولی دولتها هم باید کارآمدی لازم را در ارائه خدمات مورد نیاز مردم داشته باشند. فقط در این صورت است که اعتماد افراد جامعه تقویت میشود. در غیر این صورت خطر از بین رفتن اعتماد مردم بهوجود خواهد آمد و این خود اثر منفی بیماری بر اقتصاد و زندگی مردم را تشدید میکند. اکنون شیوع بیماری کرونا هم در طرف تقاضا و هم در طرف عرضه شوک منفی ایجاد کرده و توأمان عرضه و تقاضا را به طور قابل ملاحظهای کاهش داده است. اکنون برخی مشاغل خدماتی کاملاً مشتریان خود را از دست دادهاند. مثلاً در شرایط قرنطینه افراد دیگر به رستوران یا سفر نمیروند و این وضعیت در همه کشورها یکسان است. مردم باید اقداماتی که دولت انجام داده را تأیید کرده و آنها را مفید و لازم بدانند. در این صورت میتوان به این نتیجه رسید که شاید استمرار حضور پررنگتر دولت طرفداران بیشتری پیدا کند. اگر بهخاطر داشته باشید در روزهای اول کرونا بسیاری از کشورها فکر میکردند که این بیماری مثلاً صرفاً به مرزهای سیاسی چین یا ایران یا ایتالیا گسترش مییابد ولی به هر حال گذر زمان نشان داد که چنین نیست. البته عوارض بیماری برای آنها که مسنتر هستند یا بیماری زمینهای دارند بیشتر است. با این حال در امریکا میبینیم که فقط مسنها از بین نمیروند بلکه تلفات در میان افراد جوان هم بالاست. افراد جوانی که به میزان کافی از تجهیزات پزشکی بهرهمند نیستند و به عبارتی دیگر از نظر اقتصادی در میان دهکهای پایین درآمدی قرار داشته و قادر به تأمین منابع مورد نیاز خود برای مقابله با بیماری کرونا نیستند. بنابراین مسأله مقابله با کرونا جنبه اجتماعی هم پیدا کرده است که باید دید چه نتایجی بهدنبال خواهد داشت. در مجموع به نظر من اصلاً روشن نیست که بعد از کرونا دنیا چه شکلی پیدا خواهد کرد. آنچه در چین برای مقابله با کرونا اتفاق افتاد نمونه خوبی برای سنجیدن وضعیت کل دنیا نیست. چرا که درست است که چین توانست با سیاستهای بسیار شدید، بیماری را از بین ببرد ولی در همین کشور هم موفقیت فقط برای مهار بیماری در مرحله اول بوده است. همین حالا اگر نگاهی به وضعیت شانگهای بیندازید متوجه میشوید که در این کشور نیز دوباره بیماری در حال برگشتن است. بنابراین تأکید میکنم که اگر تا حدود 60 درصد جمعیت جهان به این بیماری مبتلا نشوند خطر آن هنوز پابرجاست مگر اینکه واکسنی برای آن کشف شود.
به مسأله آمار تلفات بالا در میان فقرای امریکا اشاره کردید. برخی آمارها هم حاکی از آن است که در میان سیاهپوستان امریکا هم که در وضعیت اقتصادی و اجتماعی نابرابری نسبت به سفیدپوستان این کشور زندگی میکنند، شیوع این بیماری گستردهتر است. این بیماری ظاهر رفتار طبقاتی هم دارد، آیا نباید منتظر گسترش اعتراضات نسبت به نظم کنونی جهانی شد؟ نظمی که به هر حال از عدهای در برابر بیماری همهگیر محافظت میکند و عدهای دیگر را به کام مرگ میکشاند.
به احتمال زیاد این اتفاق میافتد که دولتها لاجرم توجهی بیشتری به اقشار فرودست جامعه، فقرا و افرادی که دسترسی کمتری به بهداشت و درمان دارند مبذول بدارند. درمان دو بخش است؛ خصوصی و عمومی. اکنون و در شرایط شیوع بیماری همهگیر، دسترسی به بهداشت و درمان بسیار مهم شده است. اکنون مشاهده میکنیم که حتی درامریکا که گروههای بسیاری مخالف ارائه خدمات بهداشتی و پزشکی بهصورت عمومی و از سوی حکومت بودهاند ولی اکنون انتظارات مداخله دولت برای تأمین نیاز آحاد جامعه برای دسترسی به پزشک، دارو و درمان افزایش یافته است. اگر بخواهیم مروری بر روند کوچک شدن دولت در ارائه بهداشت عمومی داشته باشیم متوجه میشویم که بعد از بحران سال 2008 برخی کشورهای اروپایی و امریکا به سمتی رفتند که هزینههای عمومی و اجتماعی را کم کنند. همان کشورها اکنون اثر شدیدتری از بحران کرونا را تحمل میکنند. بهعنوان مثال به انگلستان توجه کنید. اکنون انگلستان توفیق کمتری در مهار این بیماری داشته است. تعداد مرگ و میر افراد نسبت به تعداد مبتلایان در این کشور به نسبت کشوری مثل آلمان بسیار بالاتر است. در امریکا نیز گرچه هزینهای که برای درمان در کل کشور انجام میشود بسیار بالاست ولی درمان در این کشور خصوصی است. درصد هزینهای که این کشور صرف درمان عمومی خود میکند نسبت به درمان خصوصی این کشور بسیار پایین است. در امریکا هر نفر 10 هزار دلار هزینه درمان دارد ولی 90 درصد آن خصوصی است و هزینههای خصوصی برای مقابله با بحرانهای عمومی کارکرد ندارد. پس حتماً باید تدبیری در این زمینه اندیشید و اکنون میبینیم که همه دولتها برای مقابله با کرونا هزینههای درمان عمومی خود را افزایش دادهاند.
آیا این وضعیت ادامه پیدا میکند؟
تصمیماتی که در دوران بحران گرفته میشود براحتی قابل برگشت نیست. سؤال این است که آیا میزانی از بودجه کشورها که در جریان شیوع بیماری کرونا به درمان عمومی تخصیص یافته آیا بعد بحران هم به قوت خود باقی خواهد ماند؟ ساختارها چقدر تغییر خواهد کرد؟ پاسخ این است که امیدواریم چنین شود ولی با توجه به تحربه تاریخی باید گفت که هیچ چیز دائمی نبوده و نمیتوان مطمئن بود که بعدها چه پیش میآید؟ ما دائماً با بحرانهای تازهای روبهرو هستیم که هر یک ممکن است به هر ترتیبی شرایط را تغییر دهد.
در سخنانتان اشاره کردید که بعد ازجنگ جهانی برخی ساختارها تغییر کرد. بعد از جنگ روابط بینالمللی هم شکل جدیدی به خود گرفت و دیدیم که متناسب با شرایط دوران نهادهای بینالمللی مثل صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی شکل گرفتند. آیا میتوان انتظار داشت که با این بحران کشورها آبستن تشکیل سازمانها و سازماندهیهای جدیدی برای روابط مثلاً اقتصادی خود باشند؟
فکر میکنم که سازمانهای بینالمللی به وجود آمده برقرار بمانند ولی در ساختار آنها تغییر ایجاد شود. بهعنوان مثال ما اکنون بانک جهانی داریم و نیازی نداریم که یک بانک جهانی جدیدی تأسیس کنیم. یا مثلاً سازمان جهانی بهداشت در حال حاضر موجود است ونیازی نیست که دوباره به فکر تأسیس یک سازمان جهانی بهداشت دیگری باشیم. هرچند که اخیراً دیدیم دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا، با اقداماتی بهدنبال ضربه زدن به سازمان جهانی بهداشت بوده است. به این ترتیب که میخواهد با کم کردن هزینههای پرداختی به این سازمان آن را تحت فشار قرار دهد. البته نظر من این است که امریکا با این اقدامات بهدنبال تغییر ساختارهای این سازمان است و بهدنبال آن نیست که سازمان را از بین ببرد. هر چند بهنظر من چنین اقداماتی هم در شرایط کنونی اشتباه است چون ما اکنون به آن نیاز بسیار داریم. در مجموع نیز بهنظر من ما به سازمانهای بینالمللی موجود از جمله سازمان جهانی تجارت، سازمان جهانی بهداشت و... نیازمندیم و این سازمانها در شرایط جدید نقش اساسیتری ایفا میکنند. اشتباهی که این روزها بسیاری به آن مرتکب میشوند این است که بهدنبال کمرنگتر کردن نقش این سازمانها هستند.
با این حال اکنون کاهش روابط بین کشورها در بسیاری از کشورها به مطالبه بسیاری تبدیل شده. آنچه از آن بهعنوان «ویروس چینی»، یاد میشود بسیاری را به این جمعبندی رسانده که اگر این روابط گسترده وجود نداشت شاید این ویروس در داخل مرزهای سیاسی خود باقی میماند و به اندازهای که اکنون میبینیم کشورها را درنوردیده، تلفات بسیاری از خود به جای نمیگذاشت. به نظر میرسد خواه ناخواه جهانی شدن، در معرض بازنگری قرار گرفته است.
بله اکنون با توجه به اینکه برخی کشورها گرفتاری خود در دام ویروس کرونا را حاصل روابط خارجی میدانند پس به این نتیجه میرسند که باید روابط بینالملل محدود شود. این افراد فکر میکنند که اگر جلوی مثلاً تجارت و مبادله و... کشورها با یکدیگر گرفته شود مسأله حل خواهد شد، در صورتیکه به هیچ عنوان چنین نیست. قطع رابطه یا کم کردن این روابط بینالمللی فقط منجر به آن میشود که قدرت اقتصادی همه کشورها پایین بیاید. در نتیجه آن نیز قدرت مقابله با این بیماری و سایر شوکهای منفی کاهش خواهد یافت. در شرایط فعلی باید عکس این روند حرکت شود. باید همکاریها و مبادلات بیشتر شود. مثلاً اگر کشوری نمیتواند نیازهای بهداشتی خود را تأمین کند، باید توسط کشورهای قویتر مورد حمایت قرار گیرد. این بیماری دارد به کل دنیا لطمه وارد میکند و باید مردم کشورها با همکاری یکدیگر برای مقابله با آن اقدام کنند. به نظر من اگر روندی در جهت کمتر کردن روابط بینالمللی بین کشورها هم در حال وقوع باشد جای نگرانی و تأسف است. به آقای ترامپ توجه کنید. ایشان همیشه مخالف تجارت جهانی، مهاجرت برای کار و مهاجرت به طور کلی بوده است. این موضوع دیگر ربطی به کرونا ندارد ولی به هر حال بحران کرونا میتوان به دست ترامپ یک مستمسک سیاسی دهد که امیال خود را بواسطه آن بیشتر اجرا کند. اما در عین حال این احتمال هم وجود دارد که دونالد ترامپ دیگر بهعنوان رئیس جمهوری امریکا انتخاب نشود. بنابراین درست است که بعضی از رؤسای کشورها ممکن است از بحران کرونا سوءاستفاده کرده تا به وسیله آن در جهت ایزوله کردن کشور خود سیاستگذاری کنند ولی چنین اقدامی حداقل در شرایط کنونی اقدام سنجیدهای نیست.
بله، برخی با توجه به جغرافیای محل تولد ویروس معتقدند اگر روابط تجاری گستردهای میان کشورها وجود نداشت ممکن بود هرگز شیوع آن تا این سطح گسترده نشود. در حالی که من این استدلال را غلط میدانم چرا که این ویروس با سطح روابط بسیار اندک هم قابل انتقال است. برای مثال امریکا به محض اینکه متوجه شد این ویروس ممکن است از چین وارد کشورش شود، بلافاصله جلوی ورود مسافر چینی به کشور را گرفت ولی مسأله این بود که مثلاً دولت نمیتوانست جلوی ورود افراد چینی که اقامت امریکا را دارند بگیرد. با این حال در نهایت نیز این ویروس نه از چین بلکه از اروپا به نیویورک آمد. به این دلیل که سطح روابط اقتصادی بین اروپا و امریکا بسیار بالاست. دولت امریکا چگونه میتوانست مقابل عبور و مرور افراد اروپایی با کشورش را بگیرد؟ در عین حال این ویروس از امریکا به مکزیک منتقل شد و... در نهایت میخواهم بگویم نمیشود مانع رفتوآمد افراد ساکن کشورها با یکدیگر شد. نتیجهگیری من این است که در نهایت نمیتوان با قطع رابطه با کشورهای دنیا مثلاً مانع ورود بیماری به کشور شد ولی باید در تعامل با کشورها هوشیارانه رفتار کرد تا از فواید این ارتباطات بیشتر بهره برد. طبیعی است که اگر واکسن این بیماری در ایران، ایتالیا، اسپانیا و... کشف شود، از فواید مربوط به آن همه بهره خواهیم برد. واضح است که در چنین شرایطی همکاری بسیار بهتر از تککاری است. در مورد مسائل تجاری هم این موضوع صدق میکند. مثلاً وقتی کشوری از مواد اولیه بهره میبرد در حالی که کشور دیگری به آن نیاز دارد چرا باید جلوی این مبادله را گرفت؟
برگردیم به عملکرد دولتها. اشارهای کردید به عملکرد بهتر کشور آلمان در مهار بیماری نسبت به بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی از جمله انگلستان. میدانیم که این دو کشور سیاستهای خدمات رفاهی متفاوتتر ارائه میدهند. اگر قرار باشد نمرهای به عملکرد انواع مدل دولتها چه از بعد سیاستهای مبارزه با بیماری، چه از بعد سیاستهای کاهش تبعات اقتصادی بدهید، در مجموع نمره بهتر از آن کشورهای با اقتصاد آزاد، کشورهای با مدل سوسیال دموکراسی یا کشورهای با مدل اقتصاد دولتی خواهد بود؟
لازم است تأکید کنم که تاکنون فقط میتوان درباره عملکرد دولتها در مرحله اول شیوع بیماری سخن گفت. بله اکنون این بیماری در چین مهار شده ولی اثرات بازگشت مجدد آن در برخی شهرهای آن کشور قابل مشاهده است. بنابراین اکنون زود است که بگوییم مثلاً چین موفق بوده است همانطور که این کشور نیز خود را در مهار بیماری موفق نمیداند بلکه اعلام میکند در مرحله اول موفق بوده است. بهنظر من در ایران نیز در مرحله اول بیماری تا حدودی موفقیت نسبی حاصل شده است. مردم کشور نیز توانستهاند با همکاری خود منحنی اپیدمیک را به سمت پایین هدایت کنند. هر چند که اکنون میبینیم حرکت به سمت پایین در حال کندتر شدن است. بنابراین در این مرحله نمیتوانیم با قطعیت قضاوت کنیم که کدام مدل از نظامهای سیاسی و اقتصادی بهتر توانستهاند با بیماری مقابله کنند. با این حال میتوان نتیجهگیری کرد که کشورهایی که زود عمل کردند، همچنین کشورهایی که خدمات بهداشتی عمومی آنها در سطح بالاتری قرار داشته و همینطور کشورهایی که مردمشان به دولتمردان خود اعتماد بیشتری دارند و به عبارتی سرمایه احتماعی بیشتری دارند موفقتر بودهاند. البته لازم است نقش عوامل زیستی و جغرافیایی را هم درنظر داشته باشیم. مثلاً گرمی و رطوبت هوا هم در میزان ابتلا به این بیماری مؤثر بوده است. همانطور که در مالزی و تایلند این بیماری گسترش چندانی نیافته است. به این دلیل که شواهد موجود حاکی از آن است که این بیماری در کشورهای گرم و مرطوب کشش چندانی ندارد ولی سرعت گسترش این بیماری در کشورهای سرد و خشک بیشتر است. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که بیماری در تابستان کشورهای گرم و مرطوب بسیار کم و ضعیف شود و به کشورهای مثلاً استرالیا و آفریقای جنوبی برود که در حال گذراندن زمستان هستند و بعد البته باز ممکن است دوباره به مناطق شمالی دنیا برگردد. باید متوجه باشیم که این بیماری فعلاً رفتنی نیست و نباید دولتها با مشاهده شواهدی از ضعیف شدن آن در کشورشان، محدودیتها را بردارند، به این امید که بیماری رفته است بنابراین مهمترین موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که اگر قرار است با گذار از یک مرحله بیماری زمینهها برای بازگشایی و مشارکت دوباره در اقتصاد فراهم شود، این اقدام باید هوشیارانه صورت گیرد. نمیتوان مشارکت اقتصادی را کلاً از بین برد ولی میتوان به نحوی مدیریت کرد که لازم نباشد هزینههای ابتلای شصت درصد جمعیت به این بیماری را تحمل کنیم. میتوان به نحوی برنامهریزی کرد که در نهایت 20 درصد جمعیت مبتلا شوند.
موضوع سیاستگذاری در جهت مشارکت هوشیارانه افراد در اقتصاد ضمن کرونا، مدتی پیش با ادبیات اندکی متفاوت توسط رئیس جمهوری ایران هم مطرح شده است. حسن روحانی با اعلام بازگشایی محدود کسبوکارها اعلام کرد که باید با فاصلهگذاری هوشمند بهدنبال آن باشیم که ضمن مشارکت در اقتصاد احتمال ابتلا به بیماری را کاهش دهیم. با توجه به آنچه گفتید این سیاست باید چندان هم مورد انتقاد محافل کارشناسی نباشد.
من موافق فاصلهگذاری شدید در ابتدای شیوع بیماری بودم. چرا که معتقدم با توجه به اینکه هنوز عموم مردم از ابعادی که بیماری میتواند خسارت به بار بیاورد آگاهی ندارند، ممکن است در مواردی سهلانگاری کرده و مراقبتهای لازم را به عمل نیاورند. پس دولتها موظفند در ابتدا شدیدتر عمل کنند. با این حال هر چه زمان بگذرد مردم خود هوشمندتر خواهند شد و با توجه به اینکه نسبت به بیماری، نحوه انتقال و عوارض آن آگاهی مییابند، مجاب میشوند که باید به الزاماتی تن دهند. الزاماتی که به کاهش احتمال ابتلای آنان به بیماری کمک میکند. در این زمان دولتها میتوانند بهصورت محدود در اقتصاد بازگشاییهایی انجام دهند. در ابتدای امر مردم باور نمیکنند که بیماری میتواند چه آسیبهایی به جان و سلامتی آنها وارد کند. در نتیجه برای فاصلهگذاری اجتماعی هم ممکن است مقاومتهایی صورت بگیرد. در این مورد بویژه کسانی که شغل آنها دراثر بیماری آسیب بیشتری دیده است؛ مقاومت بیشتری میکنند چرا که فاصلهگذاری اجتماعی لطمات مالی بیشتری به آنها وارد میکند. در مجموع باید بگویم اثر کرونا بر گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی همگن نیست و همین موضوع مقابله با آن را هم دشوارتر و پیچیدهتر کرده است بنابراین به همین دلیل هوشمند عمل کردن بسیار حائز اهمیت است.
البته مهم این است که هوشمند عمل کردن چطور اجرا شود؟ این موضوع نیاز به برنامهریزی دقیق از سوی سیاستگذاران و در عین حال همکاری مردم دارد. سیاستگذاریهای دولت برای بازگشایی اقتصاد باید با فاصلهگذاری اجتماعی توسط مردم همخوانی داشته باشد. به این ترتیب نباید کمکها به برخی شرکتهای بزرگ و بانکهایی که میتوانند با فاصلهگذاری اجتماعی هم امور خود را پیش ببرند، جاری شود. بلکه کمکها باید به مشاغلی تعلق گیرد که امکان ادامه حیات با فاصلهگذاری اجتماعی ندارند. سیاستگذاریهای اقتصادی اکنون باید هدفمند باشد. من فکر میکنم در مرحلهای که اکنون ایران قرار دارد، باید اجازه داده شود برخی مشاغل باز شوند ولی همانطور که گفتم دولت موظف است با سیاستگذاریهای بخردانه و هدفمند به حفظ مشاغل در معرض تهدید کمک کرده و مانع بازگشت پر قدرت بیماری در مرحله بعدی شوند.
ایران در سالهای اخیر بهدلیل موضوع تحریم با کسری بودجه مواجه بود.جریان ویروس همهگیر کرونا هم به میان آمد که دولت را بیش از پیش با مشکل روبهرو کند. چه تحلیلی از وضعیت کنونی اقتصاد ایران دارید؟ دولت چه راهکاری برای احیای اقتصاد دارد. اکنون نگرانیهایی برای جهش مجدد تورم هم وجود دارد چه تحلیلی از این وضعیت دارید؟
میدانیم که شدت تحریم ها در سالهای اخیر خیلی بالا رفته است ولی بهنظر من اقتصاد کشور همیشه قادر است خود را با تحریمها تطبیق دهد. در سی سال گذشته راجع به تحریم صحبتهای بسیاری کردهام و توضیح دادهام که همواره وقتی اقتصاد کشوری مورد تحریم خارجی قرار میگیرد، در ابتدا اثرات آن بر اقتصاد بسیار شدیدتر است چون اثر علامتی هم دارد و بهدنبال آن بازار ارز و بازارهای وابسته دچار بحران میشوند ولی رفته رفته این بحران فروکش میکند. با این همه معتقدم تحریم بهدنبال خود فرصتهایی هم به همراه میآورد. تحریم تشویق میکند اقتصاد داخلی کشور گسترده شده و تابع تولیدات خود شود. نکتهای که اکنون در رابطه با بحران کرونا و تحریمهای ایران وجود دارد این است که تحریم نفت ایران باعث شده که کرونا نتواند بحران دیگری از بابت کاهش فروش نفت بر اقتصاد ایران تحمیل کند. اکنون کشورهای همجوار ایران مانند عربستان سعودی و عراق بهدلیل اینکه برای فروش نفت خود در اثر شیوع بیماری کرونا دچار مشکل شدهاند از این بحران بیماری به مراتب آسیب اقتصادی بیشتری نسبت به ایران دیدهاند. این شرایط به دولت ایران اجازه میدهد که برای خود جایگاه جدیدی تعریف کند. به نظر من در چنین شرایطی ما نباید زیاد نگران موضوعی مانند کسری بودجه دولت باشیم. یکی از عوامل مهم تورم در اقتصاد ایران نرخ ارز است. در سالهای اخیر در اقتصاد ایران بحران ارزی به وجود آمد و نرخ ارز ناگهان از 3500 تومان به حتی 18 هزار تومان در بازار آزاد رسید. این جهش خود مهمترین عامل تورم در اقتصاد ایران بوده است. اگر بخواهم دلیل آن را واکاوی کنم باید بگویم که جهش ارز باعث تورم کالاهای وارداتی میشود و از سوی دیگر کالاهای تولید داخلی هم جنبه صادراتی دارند و مصرف داخلی ناگزیر است با مصرف خارجی رقابت کند. همین شرایط منجر به افزایش قیمتها میشود. بنابراین افزایش تورم به اندازهای که تصور عمومی در ایران باور دارد، به کسری بودجه دولت مرتبط نیست. از این بحث نتیجه میگیرم که تورم شدیدی درانتظار اقتصاد ایران نخواهد بود و از تبعات تورم پیش رو هم نباید چندان واهمه داشت مشروط بر اینکه دولت در اجرای سیاستهای خود هوشیارانه عمل کند. تأکید میکنم دولت باید در نوع هزینهها و حمایتهای خود دقت کند که مورد تأیید همگان قرار گیرد. مردم باید سیاستگذاری دولت را تأیید کنند. اگر این اعتماد عمومی نسبت بهکارآمد بودن سیاستهای اقتصادی دولت در زمان شیوع کرونا شکل بگیرد، دولت دیگر لازم نیست چندان به فکر آثار تورمی این حمایتها باشد. اگر کمکهای دولت به گونهای باشد که عرضه کالا ادامه یافته و کاهش تولید را کم کند خود به خود به عرضه کل کشور کمک کرده و این روند درمسیر کاهش فشار تورمی است.
تأکیدتان بر این است که میزان موفقیت دولت در نتیجهبخش بودن آنها، بیشتر منوط بر شناسایی گروههای هدف است؟
بله و این حمایتها دو بخش است. بخش اول مربوط به دهکهای پایین درآمدی است که در اثر کرونا زندگی آنها با دشواری بیشتری روبهرو شده و اکنون نیاز به حمایتهایی برای تأمین حداقلهای زندگی دارند. بخش دوم کمک مربوط به حفظ مشاغل افراد است و این دو سیاست مکمل همدیگر است.
دولت برای حمایت از این دو بخش که به آن اشاره کردید با محدودیت روبهرو است. تحریم نفتی وجود دارد، درآمد مالیاتی به دلایل مختلف از جمله نابسامانی نظام مالیاتی، قادر به تأمین مصارف دولت نیست، از منابع صندوق توسعه ملی هم برداشت کرده و اکنون ظاهراً تنها گزینه روی میز استقراض از بانک مرکزی است. بعضی میگویند در شرایط موجود استقراض از بانک مرکزی تنها و بهترین گزینه است. چه توصیهای دارید؟
به نظر من اوراق قرضه دولتی هم گزینه مناسبی است هر چند دولت برای استفاده از این ابزار باید سود مناسبی در نظر بگیرد. بویژه در شرایطی که بورس ایران رکورد شکنی میکند. بورس ایران این روزها وضعیت جالبی دارد. در حالی که بازار بورس در دنیا با بحران روبهرو شده بازار بورس در ایران رونق گرفته است.
به نظر شما اوراق قرضه دولتی با سود جذاب به سیاست استقراض از بانک مرکزی ارجحیت دارد؟
بهنظر من دولت ترکیبی از دو گزینه را باید به کار ببندد. یعنی هم استقراض از بانک مرکزی و هم استفاده از اوراق قرضه دولتی. این دو میتوانند برای دولت تأمین منابع مالی کنند تا سیاستهای خود را بهصورت هوشمند اجرا کند. با این حال نباید به نحوی عمل شود که استقراض از بانک مرکزی دائمی شود. دولت باید حدی برای آن در نظر بگیرد. مثلاً پیشبینی کند با توجه به اینکه به نظر میرسد کشورها تا یک سال و نیم با این بیماری درگیر هستند، برای پوشش نیازهای خود در زمینه حمایت از آسیبهای اقتصادی کرونا تا مثلاً همان 1.5 سال مجاز باشد از منابع استقراض از بانک مرکزی استفاده کند. حالا اگر مثلاً واکسن آن کشف شد دیگر نیازی به ادامهدار شدن این سیاستها نیست. اکنون دولت باید هر چه درتوان دارد برای حداکثر کردن مشارکت مردم در اقتصاد به کار ببندد. تأکید میکنم اکنون دیگر بحث گسترش تولید و اشتغال در میان نیست بحث حفظ اشتغال در سطح پیش از شیوع کروناست. دولت باید کمک کند مشارکت مردم در اقتصاد که در اثر کرونا کاهش یافته دوباره افزایش یابد. در اقتصاد ایران مشارکت مردم 30 درصد است. در نظر بگیرید در کشور امریکا مشارکت 60 درصد است طبیعی است که آن اقتصاد لطمه بیشتری از این وضعیت میبیند و راه دشوارتری در پیش رو دارد.
آیا در کرونا فرصتی برای احیای روابط خارجی ایران میبینید؟
این موضوع بر میگردد به اعتمادی که مردم به دولت از خود نشان میدهند. اگر دولت کار خود را بدرستی انجام دهد، به عبارتی هم در ارائه حمایتهای خود شفاف باشد و هم کارآمد و به این ترتیب سرمایه اجتماعی خود را ارتقا دهد میتواند با جهان ارتباط بهتری برقرار کند. با توجه به تحریمهایی که ایران درگیر آن بوده است و گرفتارهایی که از این طریق گریبان اقتصاد ایران را گرفته است، حالا فرصتی وجود دارد که جهان خارج از امریکا و انگلستان، با ایران روابط بهتری برقرار کنند. امریکا و انگلستان را مستثنی کردم چون به نظر من ایران هر کاری بکند این دو کشور به خاطر سیاستها و منافع خود با ایران سازگاری نخواهند کرد. ولی به هر حال میتوان زمینههایی فراهم کرد که با کشورهای دیگر روابط بهتری برقرار کرده و حمایتهای آنها را جلب کنیم.
عدهای درباره آمارهایی که تریبونهای رسمی ایران در خصوص میزان مبتلایان به کرونا ارائه میکنند تشکیک ایجاد میکنند. البته در این زمینه برخی کشورهای دیگر هم وضعیت مشابهی دارند. چقدر آمارهای رسمی کشورها را قابل اتکا میدانید؟
مسئولان ایرانی باید توضیحات تکمیلی را درباره آمارهایی که در زمینه کرونا اعلام کردهاند، به شهروندانش ارائه کنند. ماجرا از این قرار است که تعدادی از کسانی که مبتلا میشوند هرگز توسط دولت شناسایی نمیشود. ممکن است خود افراد هم هیچ وقت متوجه نشوند که مبتلا شدهاند و این موضوعی است که برای همه کشورها صدق میکند. ایران باید تعداد بیشتری از افراد را تست کند تا هم آمار دقیقتری از میزان مبتلایان به کرونا را ارائه کند و هم محیط کار افرادی را که میخواهند به کار برگردند، ایمنتر کند. چندی پیش وضعیت ابتلا به کرونا در یکی از کشتیهای گردشگری بهنام «Diamond princess» بررسی شد که 3711 نفر مسافر و خدمه داشت. تست کرونا به روی همه آنها انجام و مشخص شد از میان مسافران کشتی 712 نفر مبتلا به کرونا بودهاند. در حالی که حدوداً 46 درصد از آنها تقریباً هیچ نشانهای از بیماری را در خود بروز نداده بودند. در نتیجه همین بررسیها و مشخص شدن نهفته بودن بیماری در بسیاری از افراد، امریکاییها هم چندی پیش اعلام کردند که ممکن است تعداد مبتلایان شاید تا 10 برابربیشتر از آماری باشد که دولت ارائه میکند. واقعیت این است که دولتهای دیگر دنیا هم آمار دقیقی از اینکه تعداد مبتلایان دقیقاً در چه سطحی است ندارند ولی این موضوع را لحاظ کردهاند که احتمالاً آمار بیمارانی که تست نشده ولی مبتلا بودهاند بیشتر از آن مواردی باشد که ارائه میکنند. بههمین دلیل است که وقتی دانشگاه امریکایی جانز هاپکینز میخواهد آمار مبتلا به بیماری کرونا را اعلام کند، یادآور میشود که بین تعداد افرادی که ابتلای آنها به کرونا اثبات شده و کل افرادی که کرونا دارند ولی شناسایی نشدهاند، تفاوت وجود دارد.اطلاعات حاکی از آن است که به ازای هر نفری که ابتلای آن به کرونا اثبات میشود بین 10 تا 20 نفر دیگر هم مبتلا میشوند که شناسایی نشدهاند. این مسأله فقط مربوط به ایران نیست. بنابراین در همه کشورها تعداد مبتلایان بیش از آن چیزی است که دولتها اعلام میکنند و این موضوعی است که دولت ایران میتواند از آن استفاده کند. دولت ایران میتواند با تست بیشتر افراد آمارهایش را تعدیل کند و در همین راستا اعتماد عمومی بیشتری را جلب کند. یکی از کشورهایی که در این زمینه خوب عمل کرده، آلمان است. آلمان با تست بیشتر و بیشتر افراد به تعداد دقیقتری از مبتلایان خود دست یافته است و این میتواند به جلب اعتماد مردم کشورش کمک کند. بهنظر من هیچ ایرادی ندارد که تعداد مبتلایان در کشوری بالا باشد. اتفاقاً هر قدر تعداد مبتلایان بالاتر باشد، نشان دهنده این است که به ابتلای 60 درصد از بیماران نزدیکتر شدهایم و این میتواند باعث امیدواری باشد که به پایان آسیبهای ناشی از گسترش بیماری نزدیکتر میشویم. موضوعی که اهمیت دارد و برای کشورها حیثیتی تلقی میشود، نرخ مرگ ومیر مبتلایان است که میدانیم از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. دراین مورد نیز دولت ایران میتواند سریعتر آمارها را گردآوری کند. چرا که طبق دستور اسلام افرادی که فوت میشوند باید سریعتر دفن شوند و بنابراین آمار آنها سریعتر به دست میآید ولی مثلاً در کشوری مانند انگلستان اینطور نیست و ممکن است در ثبت آمار مرگ و میر یکی دو هفته تأخیر بیفتد. البته باید بگویم مسأله ارائه نشدن آمار دقیق و انتقادی که از این بابت به دولت می شود در بسیاری از کشورهای جهان صدق میکند. اکنون انگلستان هم متهم به کمگویی در آمارهای مربوط به مرگ و میر ناشی از کرونا است. بسیاری از مسئولان این کشور متهم هستند که مرگ و میر بخشی از جمعیتی که بر اثر کرونا جان خود را از دست میدهند بنا به دلایل دیگری بجز ابتلای به کرونا ذکر میکنند و تلاش دارند با این اقدامات نرخ واقعی مرگ و میر ناشی از کرونا در این کشور را کمتر نشان دهند.
به بوریس جانسون هم انتقادات گستردهای وارد شد. عمدتاً از این نظر که وی از ابتدای ورود بیماری آن را جدی نگرفت و کشور انگلستان را با مشکلات جدی روبهرو کرد. چه تحلیلی دارید؟
بهنظر من رفتار بوریس جانسون در قیاس با سایر سیاستمداران اروپایی سهلانگارانهتر بود. درست است که این بیماری نخست به ایتالیا و اسپانیا وارد شد و در آنجا تعداد بیشتری را درگیر کرد ولی انگلستان میتوانست از تجربیات این کشورها استفاده کند. با این حال بوریس جانسون در ابتدا این بیماری را جدی نگرفت و اقدامات برای مبارزه علیه این بیماری در انگلستان به تأخیر افتاد که نتایج ناخوشایندی به همراه داشت و دیدیم شخص بوریس جانسون هم به بیماری کرونا مبتلا شد. در نهایت باید بگویم که سیاستهای درست دولتها در برابر این بیماری این است که برای مبارزه با آن زودتر به میدان بیایند، تستها را در سطح وسیع به کار گرفته وآمار مربوط به بیماری را هم شفاف اعلام کنند. در بعد سیاستگذاری اقتصادی هم باید شناسایی دقیق گروههای آسیبپذیر؛ هم در معیشت و هم در شغل انجام شده و حمایتهای لازم از آنها صورت بگیرد. باید بهدنبال آن بود که مشارکت اقتصادی افراد را بالا ببریم، ضمن اینکه فاصلهگذاری اجتماعی هم رعایت شود. اجرای این برنامهها نیاز به بردباری مردم دارد و بردباری مردم هم مستلزم جلب اعتماد آنهاست. سیاستگذار در شرایط کنونی وظیفه دارد بیش از هر زمانی با مردم رو راست و شفاف باشد و اطمینان بدهد که در افق مشخصی و با تدابیری که اندیشیده شده و همکاری که مردم خواهند کرد وضعیت بتدریج بهبود خواهد یافت.
در اولین تجربه سینماماشین چه گذشت
شب خاطرهساز برج میلاد با «خروج» حاتمیکیا
نیلوفر ساسانی
خبرنگار
با «خروج» ابراهیم حاتمیکیا از صف اکران، اولین فیلم سینمای ایران بدون اکران در سینماها بهصورت آنلاین اکران شد و هفته گذشته تیم تولید این فیلم با رونمایی از طرح «سینما ماشین» خیز دوم را برای ثبت یک اولین دیگر در کارنامه این فیلم برداشتند. شامگاه جمعه 12 اردیبهشت ماه فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا با ظرفیت تکمیل پارکینگ شماره 3 برج میلاد بهعنوان اولین فیلم بعد از انقلاب در طرح سینما درایوین به نمایش درآمد.
نمایش فیلم با چراغ خاموش و رادیو روشن
«سینما ماشین» تجربه تازهای در سینمای ایران نیست. سینما درایوین حداقل سابقهای 50 ساله دارد و پیش از انقلاب این طرح در دو نقطه از تهران (سینمادرایوین تهرانپارس و ونک) تجربه شده است اما برای آنهایی که این تجربه را نداشتهاند بخصوص نسل جوان، تجربهای جدید است. از همین رو نسل جوان فارغ از اینکه چه فیلمی اکران میشود برای تجربه این اتفاق هیجانانگیز شامگاه جمعه به برج میلاد آمدند.
طبق وعده روابط عمومی فیلم، درهای محوطه نمایش فیلم از نیم ساعت قبل از شروع سانس باز است و ورود موتورسیکلت، ون، وانت و مینیبوس ممنوع است. قرار است ماشینهای شاسی بلند در جایگاه عقبتر مستقر شوند اما اگر مزاحمتی برای ماشینها بعدی نداشته باشند ممنوعیتی هم برای حضور در صفهای جلوتر وجود ندارد. همانطور که در اطلاعیههای خبری روزهای گذشته آمده نمایش فیلم فقط برای سرنشینان جلو امکانپذیر است اما این بند به معنای ممنوعیت ورود برای ماشینهایی با سرنشینان بیشتر نیست.
«رادیوی خود را روی فرکانس Fm ۱۰۷/۸ بگذارید»؛ جملهای که با تصاویری از حاتمیکیا و فرامرز قریبیان مدام روی نمایشگر نوشته میشود گویای آن است که قرار است صدا از طریق رادیو پخش شود. کیفیت صدا و تصویر در اولین شب سینما ماشین بعد از انقلاب آنقدر اطمینانبخش است که هم سازندگان فیلمهای دیگر را برای اکران فیلمشان در چنین فضایی و هم مخاطبان را برای تماشای دیگر فیلمها ترغیب کند. با خاموشی پروژکتورها از تماشاگران خواسته میشود تا چراغهای ماشینشان را خاموش کنند و نمایش فیلم «خروج» با 15 دقیقه تأخیر در غیبت عوامل فیلم آغاز میشود. البته بر اساس شنیدهها صاحبان این فیلم برای نمایش این فیلم در روزهای آینده در تدارک اکران مردمی با حضور عوامل فیلم هم هستند.
پیشتاز در آنلاین و درایوین سینما
شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها، شرایطی را فراهم کرد که فیلم تازه ابراهیم حاتمیکیا همچون دیگر فیلمهایش پر سروصدا باشد. اگر چه آخرین ساخته این فیلمساز شناخته شده سینما با واکنش مثبت منتقدان سینمایی در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر همراه نبود اما حاتمیکیا از آن دست فیلمسازانی است که کنجکاوی برای دیدن آثارش در مخاطب نه چندان جدی سینما هم زیاد است. از اینرو از اکران فیلم «خروج» هم بهصورت آنلاین استقبال شد و هم در قالب «سینما ماشین» یا درایوین سینما. تا روز شنبه 13 اردیبهشت ماه با گذشت سه هفته از نمایش آنلاین فیلم در فیلیمو و نماوا بالغ بر صد و شصت و پنج هزار بلیت فروش رفته و تا اینجای کار «خروج» فروش دو میلیارد و بیست میلیون تومانی را در تعطیلی سالنهای سینما کسب کرده است.
اولین نمایش یک فیلم بعد از انقلاب در طرح سینما ماشین به خودی خود آنقدر وسوسهبرانگیز است که مخاطب با هر سلیقهای بخواهد آن را تجربه کند. بلیت فروشی «خروج» برای سانسهای ۲۱:۳۰ و ۲۳:۳۰ صبح پنجشنبه آغاز شد و در همان ساعات ابتدایی تمام ظرفیت تکمیل شد. تمام بلیتهای طرح سینما درایوین این فیلم تا روز دوشنبه 15 اردیبهشت ماه به فروش رفته است. این فیلم در دو سانس در پارکینگ شماره 3 برج میلاد اکران میشود و ظرفیت هر سانس 160 ماشین است. بلیت به ازای هر ماشین 40 هزار تومان است و با یک حساب سرانگشتی میتوان محاسبه کرد که سهم هر شب فروش «خروج» در این طرح دوازده میلیون و هشتصدهزار تومان باشد.
خبرنگار
با «خروج» ابراهیم حاتمیکیا از صف اکران، اولین فیلم سینمای ایران بدون اکران در سینماها بهصورت آنلاین اکران شد و هفته گذشته تیم تولید این فیلم با رونمایی از طرح «سینما ماشین» خیز دوم را برای ثبت یک اولین دیگر در کارنامه این فیلم برداشتند. شامگاه جمعه 12 اردیبهشت ماه فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا با ظرفیت تکمیل پارکینگ شماره 3 برج میلاد بهعنوان اولین فیلم بعد از انقلاب در طرح سینما درایوین به نمایش درآمد.
نمایش فیلم با چراغ خاموش و رادیو روشن
«سینما ماشین» تجربه تازهای در سینمای ایران نیست. سینما درایوین حداقل سابقهای 50 ساله دارد و پیش از انقلاب این طرح در دو نقطه از تهران (سینمادرایوین تهرانپارس و ونک) تجربه شده است اما برای آنهایی که این تجربه را نداشتهاند بخصوص نسل جوان، تجربهای جدید است. از همین رو نسل جوان فارغ از اینکه چه فیلمی اکران میشود برای تجربه این اتفاق هیجانانگیز شامگاه جمعه به برج میلاد آمدند.
طبق وعده روابط عمومی فیلم، درهای محوطه نمایش فیلم از نیم ساعت قبل از شروع سانس باز است و ورود موتورسیکلت، ون، وانت و مینیبوس ممنوع است. قرار است ماشینهای شاسی بلند در جایگاه عقبتر مستقر شوند اما اگر مزاحمتی برای ماشینها بعدی نداشته باشند ممنوعیتی هم برای حضور در صفهای جلوتر وجود ندارد. همانطور که در اطلاعیههای خبری روزهای گذشته آمده نمایش فیلم فقط برای سرنشینان جلو امکانپذیر است اما این بند به معنای ممنوعیت ورود برای ماشینهایی با سرنشینان بیشتر نیست.
«رادیوی خود را روی فرکانس Fm ۱۰۷/۸ بگذارید»؛ جملهای که با تصاویری از حاتمیکیا و فرامرز قریبیان مدام روی نمایشگر نوشته میشود گویای آن است که قرار است صدا از طریق رادیو پخش شود. کیفیت صدا و تصویر در اولین شب سینما ماشین بعد از انقلاب آنقدر اطمینانبخش است که هم سازندگان فیلمهای دیگر را برای اکران فیلمشان در چنین فضایی و هم مخاطبان را برای تماشای دیگر فیلمها ترغیب کند. با خاموشی پروژکتورها از تماشاگران خواسته میشود تا چراغهای ماشینشان را خاموش کنند و نمایش فیلم «خروج» با 15 دقیقه تأخیر در غیبت عوامل فیلم آغاز میشود. البته بر اساس شنیدهها صاحبان این فیلم برای نمایش این فیلم در روزهای آینده در تدارک اکران مردمی با حضور عوامل فیلم هم هستند.
پیشتاز در آنلاین و درایوین سینما
شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها، شرایطی را فراهم کرد که فیلم تازه ابراهیم حاتمیکیا همچون دیگر فیلمهایش پر سروصدا باشد. اگر چه آخرین ساخته این فیلمساز شناخته شده سینما با واکنش مثبت منتقدان سینمایی در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر همراه نبود اما حاتمیکیا از آن دست فیلمسازانی است که کنجکاوی برای دیدن آثارش در مخاطب نه چندان جدی سینما هم زیاد است. از اینرو از اکران فیلم «خروج» هم بهصورت آنلاین استقبال شد و هم در قالب «سینما ماشین» یا درایوین سینما. تا روز شنبه 13 اردیبهشت ماه با گذشت سه هفته از نمایش آنلاین فیلم در فیلیمو و نماوا بالغ بر صد و شصت و پنج هزار بلیت فروش رفته و تا اینجای کار «خروج» فروش دو میلیارد و بیست میلیون تومانی را در تعطیلی سالنهای سینما کسب کرده است.
اولین نمایش یک فیلم بعد از انقلاب در طرح سینما ماشین به خودی خود آنقدر وسوسهبرانگیز است که مخاطب با هر سلیقهای بخواهد آن را تجربه کند. بلیت فروشی «خروج» برای سانسهای ۲۱:۳۰ و ۲۳:۳۰ صبح پنجشنبه آغاز شد و در همان ساعات ابتدایی تمام ظرفیت تکمیل شد. تمام بلیتهای طرح سینما درایوین این فیلم تا روز دوشنبه 15 اردیبهشت ماه به فروش رفته است. این فیلم در دو سانس در پارکینگ شماره 3 برج میلاد اکران میشود و ظرفیت هر سانس 160 ماشین است. بلیت به ازای هر ماشین 40 هزار تومان است و با یک حساب سرانگشتی میتوان محاسبه کرد که سهم هر شب فروش «خروج» در این طرح دوازده میلیون و هشتصدهزار تومان باشد.
تشریح برنامه دولت برای واگذاریها در سال جاری
عرضه سهام چهار پالایشگاه
سهام ایران خودرو، سایپا، فولادمبارکه و صنایع مس در نیمه دوم سال عرضه می شود
عبور پرقدرت شاخص از ابر کانال 900 هزار واحدی؛دیروز در هر دقیقه حدود 10 میلیارد تومان وارد بازار بورس میشد
واگذاری سهام دولت در پالایشگاههای اصفهان، تهران، تبریز و بندرعباس از اول تیرماه سال ۹۹ آغاز میشود. سخنگوی دولت با اعلام این خبر، واگذاری سهام شرکتهای دولتی را از مهمترین اقدامات دولت برای رشد اقتصادی کشور دانست و گفت: این واگذاریها منجر به سرمایهگذاریهای مجدد در اقتصاد و صنعت خواهد شد که عامل اصلی برای رونق تولید، افزایش اشتغال و سرمایهگذاریهای جدیدتر میشود.
7 و 10
7 و 10
گفتوگوی «ایران» با معاون آموزش وزارت بهداشت درباره زمان آغاز موج دوم کرونا
نگذاریم فنر کرونا آزاد شود
فریبا خان احمدی
خبرنگار
در حالی که هنوز فاز مهار ویروس کرونا در کشور به پایان نرسیده است اکنون از سوی مقامات وزارت بهداشت بانگ هشدار و نگرانی جدیدی به گوش میرسد که در سه کلمه خلاصه میشود «موج دوم کرونا». این نگرانی زمانی مطرح شد که کشور چین اعلام کرد آمار ابتلا به این ویروس بعد از چند هفته شیب نزولی دوباره روند صعودی گرفته است. حالا بیم آن میرود که ایران هم با موج دوم کرونا روبهرو شود. بر اساس آخرین آمارهای وزارت بهداشت مجموع بیماران مبتلا به کرونا به 96448 نفر رسیده و تعداد جانباختگان این بیماری تاکنون 6156 نفر است. با وجود این مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هم در گزارشی نسبت به آغاز شیوع موج دوم کرونا در ایران هشدار داده است. با دکتر علی اکبر حقدوست،معاون آموزش وزارت بهداشت و رئیس کمیته اپیدمیولوژی ستاد کشوری مبارزه با کرونا درباره زمان آغاز موج دوم کرونا و ابعاد و گستردگی این بیماری گفتوگو کردیم که میخوانید:
آقای دکتر چقدر احتمال دارد ویروس کرونا دوباره اوج بگیرد و شاهد بروز موج دوم این بیماری در روزهای آینده باشیم؟ آیا میتوان پیشبینی کرد که این موج از چه زمانی شروع میشود؟
پیشبینی کردن آینده رفتار دقیق ویروس کرونا چندان ساده نیست. ما نمیتوانیم حرفهایی بزنیم که صددرصد درست باشد همه این بحثها بر اساس احتمالات و تخمینهایی است که محققان حوزه سلامت میزنند. دهها فاکتور اثرگذار در این زمینه وجود دارد که برخیها را میشناسیم و برخیها را هم نمیشناسیم. اینکه رفتار ویروس در آینده چگونه خواهد بود ویروس ضعیفتر میشود یا قوی تر؟ نسبت به گرما حساس است یا خیر؟ اینکه چقدر احتمال دارد با شروع فصل پاییز و سرد شدن هوا، این ویروس دوباره تاخت و تاز خودش را شروع کند و آمار ابتلا را افزایش دهد؟ و... همه اینها جزو ابهاماتی است که هنوز ناشناختهاند. اما نکته مهم این است که باید ببینیم رفت و آمدها تا چه حد افزایش پیدا میکند. وجود خطر در دل رفتاهای مردم همراه با فعالیتهای روزانهشان نهفته است اگر نتوانیم به این سؤالات جواب دهیم یا اگر هم بر فرض جواب هم دهیم باز توانیم بر مبنای معادلات ریاضی دقیقاً پیشبینی کنیم که موج دوم ویروس چه زمانی شروع میشود.
بهطور کلی ابعاد و بزرگی موج دوم کرونا قابل تعیین است؟
افراد حساس با بیماریهای زمینهای در جامعه حضور دارند و طبیعی است برخورد ویروس با فرد حساس میتواند باعث بیماری شود و آن فرد بعد از آلوده شدن از طریق قطرات تنفسی افراد دیگر را آلوده کند این یعنی خطر که همچنان در جامعه وجود دارد تا زمانی که ویروس وجود دارد و افراد حساس در جامعه تردد میکنند این به معنای وضعیت خطر است البته آلودگی با ویروس کرونا در یک جامعه میتواند شدت و ضعف پیدا کند. با مدیریتی که انجام میشود میتوان جلوی بروز اپیدمی بزرگ را گرفت اما اینکه بگوییم آیا موج دومی وجود دارد یا نه؟ در پاسخ باید بگویم اگر به معنای یک موج گسترده در کشور باشد بهنظر میآید یک اپیدمی بزرگ و سنگین نخواهد بود چرا که در موج اول شیوع کرونا، دوره کمون ویروس باعث غافلگیری مسئولان و مردم شد به هر حال اطلاعات ما درباره این ویروس محدود به کشور چین بود و رفتارش بسیار ناشناخته. اما الان هم مردم و هم مسئولان آگاهند و رفتار بهداشتی مردم تغییر کرده است. همین تغییر عادات رفتار بهداشتی در جامعه باعث جلوگیری از گستردهتر شدن ویروس میشود. از طرفی سیستم سلامت و بهداشت و درمان نیز آگاهانهتر و فعالانهتر با ویروس مبارزه میکنند و ابزارهای تشخیصی در جامعه بخوبی گسترده شده است در نتیجه انتظار اینکه مجدد با یک اپیدمی گسترده مواجه شویم کم است البته این به معنی نبود موج دوم کرونا نیست اما احتمال بروز خوشههایی از بیماری بهصورت یک جمعیت محدود در گوشه و کنار کشور، یک شهر، یک روستای کوچک، یک محله و منطقه کوچک در شهرهای بزرگ، در حد یک کارخانه یا شرکت و اداره پیشبینی میشود که اتفاق بیفتد. باید سعی کنیم آگاهانه و بسرعت نسبت به موج دوم کرونا واکنش نشان دهیم تا اندازه توده آلوده به حداقل برسد.
آقای دکتر، ذات ویروس کرونا شدت مسری بودن آن است و همین نکته باعث میشود تا کنترل آن سختتر شود از طرفی عدهای با تردد غیر ضروری در شهر مداخلات بهداشتی را نادیده میگیرند و پیشبینی میشود دوباره قله بیماری کرونا در کشور ایجاد شود؟ وزارت بهداشت برای مواجهه با موج بعدی کرونا و احتمال افزایش قله بیماری چه برنامههایی را طراحی کرده است؟
قطعاً آمادگی ما نسبت به روزهای اول اپیدمی بسیار فرق کرده است. ابزارهای تشخیصی و درمانی در همه جای کشور قابل دسترسی است. از طرفی سیستم مبارزه فعال که با کمک مجموعه شبکه بهداشت کشور راه افتاد (غربالگری طرح بسیج ملی مقابله با کرونا) تجربه بسیار با ارزش و مغتنمی است که قطعاً به شکل کارا میتواند به مجموعه وزارت بهداشت در مدیریت بهتر بیماری کمک کند.
تعریف شما بهعنوان یک اپیدمی لوژیست از موج دوم کرونا چیست؟ و این موج چگونه رخ میدهد؟
نمیدانیم موج دوم ویروس کرونا بهدلیل رفتار ویروس در گروههای هدف چگونه خواهد بود اما بعید است شدت و گستردگی موج دوم مثل موج اول باشد. برای وقوع موج دوم بیماری کرونا همه چیز بر اساس احتمالات است. اما سازمان بهداشت جهانی همچنان اعمال محدودیت تردد و تماس افراد را ابزار کنترلی ویروس میداند البته باید تعداد آزمایشهای تشخیصی برای اطرافیان افراد آلوده که بدون علامت هستند ادامه یابد و بیماران جدید تحت نظر باشند و کسانی که با این افراد مرتبط بودهاند شناسایی و ایزوله شوند.
آیا کشورهای آسیای شرقی که اپیدمی کرونا را زودتر از ایران تجربه کردهاند با موج دوم کرونا مواجه شدهاند؟
اخباری که از چین میرسد نشان میدهد که آنها هم نگران موج دوم کرونا هستند. بههمین دلیل دربرخی از مناطق کشور که در موج نخست کرونا آلوده شده و سپس به وضعیت عادی برگشته بودند مجدداً محدودیتهایی وضع شده با این حال بروز یک همهگیری گسترده به شکل اپیدمی اول بعید است اما این را هم باید در نظر گرفت که هنوز بسیاری از رفتارهای ویروس کرونا ناشناخته است.
با افزایش تعداد تماسها در جامعه چقدر باید انتظار داشته باشیم دوباره نرخ ابتلا به بیماری بالا برود؟
صرف افزایش تماسها باعث آلودگی نمیشود باید تماس از نوع تماس مؤثر باشد؛تماس مؤثر یعنی تماسی که احتمال انتقال ویروس را از یک فرد به فرد دیگر فراهم کند. اگر افراد فاصله 5/1 متری و بهداشت دست و صورت را رعایت کنند، افراد آلوده و علامت دار در جامعه کمتر حضور پیدا کنند یا اصلاً از خانه خارج نشوند، سیستم بسرعت افراد آلوده را شناسایی و ایزوله کند و اطرافیان این افراد آلوده در فاز بدون علامت شناسایی شوند آن وقت میتوان گفت که آن تماس مؤثر ایجاد نخواهد شد. تست کرونا از اطرافیان افراد علامت دارهم جزئی از این برنامه است. قرار است در مرحله دوم بسیج ملی مقابله با کرونا با کمک راهاندازی آزمایشگاههای سرپایی از اطرافیان افراد علامتدار و افراد مشکوک به بیماری تست بگیرند.
این درست است که در مدلهای کلاسیک مربوط به شیوع بیماری فقط یک پیک وجود دارد؟
ابداً اینگونه نیست. این زمانی است که ویروس آزادانه در سطح جامعه بچرخد و تمام افراد آلوده شوند و بیماری بتدریج فروکش کند. در مورد ویروس کرونا با مدیریتی که در سطح کشور اتفاق افتاد بسیاری از افراد حساس آلوده نشدند. به هر حال ویروس کرونا مثل یک فنر جمع شده است اگر این فنر آزاد شود باید منتظر فاجعه باشیم.
برخی از منتقدان میگویند استراتژی وزارت بهداشت دربحث کنترل و مهار ویروس کرونا اپیدمی گلهای یا مصونیت ایمنی است. شما چه پاسخی به این نوع انتقادات دارید؟
اگر قرار بود بهسمت ایمنی جمعی برویم تمام بیمارستانها باید کماکان مملو از مریض میشد در حالی که هوشمندانه سعی شد از شدت بیماری به اندازهای کاسته شود که قابل مدیریت باشد و ایمنی به دست افراد جامعه ایجاد شود نه اینکه ابتکار عمل در دست ویروس باشد و سرعت انتشار را ویروس تعیین کند بلکه با مدیریت انجام شده سرعت انتشار ویروس به میزان زیاد کاسته شده تا امکان ارائه خدمت به افراد بیمار به بهترین شکل ممکن فراهم باشد.
گزارش «ایران» از اولین روز اجرای طرح اجباری استفاده از ماسک در مترو
مسافران بدون ماسک از «گیت» رد نمیشوند
حمیده امینیفرد
خبرنگار
تصویر متروی پایتخت دیروز، یک تصویر تقریباً متفاوت نسبت به روزهای قبل بود، مسافران که گفته میشد ٥٠ درصدشان در این مدت، بیتوجه به پروتکلهای بهداشتی، بدون ماسک و دستکش درحال تردد بودند، از دیروز به اجبار ماسک زدند تا بعد از حدوداً دو ماه و نیم از آمدن کرونا، گامهای جدیتری برای حفظ سلامتی شهروندان برداشته شود، حملونقل با ٢٦ درصد همچنان پیشتاز قربانی گرفتن است، بالاترین تعداد مسافران مترو در روزهای اخیر حدوداً ٦٠٠ هزار نفر برآورد شده است، اما دیروز علیرغم همه هشدارها، واگنهای مترو با شلوغی و ازدحام بیش از تصور مواجه شدند. در نخستین روز از اجباری شدن ماسک، اما برخی مسافران بدون ماسک تردد میکردند و باوجود اعتراض سایر مسافران، کسی جلوی ورودشان را نمیگرفت! این حرفها را خانم فهیمی ٣٠ ساله میزند، او در ایستگاه ١٥ خرداد ایستاده و از قبل ماسک تهیه کرده است، «من کارمند هستم و هر روز با مترو به محل کارم میروم، اغلب مسافران ماسک داشتند اما در واگن مثلاً از هر ٢٠ نفر، دو نفر را میدیدید که برایشان قضیه جدی نبود، من حتی به یکی از آنها ماسک اضافه خودم را دادم، اما با لجبازی نگرفت و میگفت که تا رایگان ندهند، نمیزنم!» آقای مرتضوی هم دیروز با مترو به بازار رفته است، ماسک پارچهای زده و میگوید که انتظار داشته همه را با ماسک ببیند، اما برخی حاضر به خرید نمیشدند و مأموران مترو هم تنها تذکر میدادند و اینطور نبود که کسی را به داخل واگن راه ندهند یا لااقل من شخصاً برخورد جدی را ندیدم!» خانم کارگر هم میگوید: «میزهای فروش ماسک در مترو بود اما با خودم ماسک داشتم و فکر میکنم اغلب مسافران هم از قبل تهیه کرده بودند، البته برخیها هم استرس داشتند و میترسیدند که راهشان ندهند، اما همانها را بعداً در واگن دیدم، برخی هم از دستفروشها ماسک میخریدند.»
خانم خرازی در ایستگاه صادقیه باجههای خلوت فروش ماسک را دیده اما دستفروشها امروز پیشدستی کرده و با قیمت پایینتر از1500 تومان ماسکهای بیکیفیت و غیربهداشتی میفروختند و به همین علت واگنها شلوغتر از روزهای گذشته بود. برخلاف آنها البته آقای مصطفوی در ایستگاه متروی علیآباد حرف دیگری میزند، او میگوید: «اینجا باجه فروش ماسک نیست، اما من حدود ساعت ١٠ دیدم که در گیتهای ورودی کسی بدون ماسک اجازه عبور نداشت و مردم مجبور بودند از بیرون ایستگاه ماسک تهیه کنند و دوباره برگردند، با وجود سختگیریها اما ظاهراً صبح زود برخیها بدون ماسک هم رد شدهاند.»
در ایستگاه میدان انقلاب با وجود فروش ماسک پشت میزهای ویژه، اما بسیاری حتی از اجرای طرح اطلاعی ندارند، «مثل آقای کامیابی که دوبار در دو ایستگاه تذکر گرفته و تنها خجالتزده شده است». خانم رحیمی هم در همین ایستگاه یک عدد ماسک را ٢هزار تومان خریداری کرده و قیمت بسته ٥ عددی ماسک هم ١٠ هزار تومان بوده است که با نرخ دستفروشان برابری میکرده است. جالب اینکه در ایستگاه دروازه دولت با وجود میزی که برای فروش ماسک گذاشته شده، اما خبری از ماسک نیست و مردم صبح زود به ناچار از بیرون اقدام به تهیه ماسک کردهاند. خانم مقیسه میگوید «در ایستگاه نواب ماسکها خیلی زود تمام شد و منتظر ماندیم تا دوباره شارژ شود اما نشد!» «مأمور قطار در ایستگاه علیآباد هم میگوید برخی بیتوجه به تذکر ما سریع از گیت رد میشوند و ما نمیتوانیم دنبالشان کنیم.» دیروز البته عدهای به بهانه گرما و نبود اکسیژن در واگنها ماسکهای خود را برمیداشتند و سایر مسافران با اعتراض از آنها فاصله میگرفتند! طرح فروش ماسک فعلاً تنها در ٢٥ ایستگاه پرتردد درحال اجراست.
برخی شنیدهها حکایت از این دارد که در جلسه امروز ستاد ملی کرونا قرار است نحوه اجباری شدن ماسک در مترو و اتوبوس مصوب شود، به عبارتی از دیروز ذهنها برای این موضوع آماده شده است و احتمالاً یکی از دلایل عدم سختگیری هم به همین مسأله برمیگردد. در روزهای آینده قطعاً هیچ مسافری بدون ماسک اجازه داخل شدن به مترو و اتوبوس را نخواهد داشت، ماسکها البته از سوی وزارت صمت و با نرخ پایینتر و مصوب (حدوداً ٢ تا ٥ هزار تومان) توزیع میشود. در کنار این ظاهراً قرار است طرح «خیر مؤثر» هم اجرا شود، به این صورت که فردی که توانایی مالی حداقلی را دارد با خرید چند ماسک به دیگرانی که در توانشان نیست، هدیه میدهد.
سؤال اینجاست درصورتیکه فردی از این پروتکل تخطی کرد با او چگونه برخورد میشود؟ آیا به صرف راه ندادن مشکل حل میشود و اصلاً چگونه میتوان هر روز بر این تعداد مسافر در هر ایستگاه نظارت کرد؟ جالب اینکه در عراق، کسانی که هنگام رفت و آمد شهری ماسک و دستکش استفاده نکنند ۱۰ هزار دینار عراقی (یک میلیون و یکصد هزار ریال) جریمه میشوند.
روزانه ٥٠٠ هزار نفر تنها از طریق اتوبوسهای درون شهری جابهجا میشوند، استفاده از ماسک هم اجباریاست، اما وضعیت در اتوبوسها وخیمتر از مترو است! با این همه بهگفته محمود ترفع، مدیرعامل شرکت اتوبوسرانی، تمهیدات لازم برای توزیع ماسک در پایانههای اتوبوسرانی، پایانههای تبادل سفر و ایستگاههای پرتردد اتوبوس فراهم شده و از این نظر نگرانی وجود ندارد.
پس از غیبت ۲۰ روزه
کیم جونگ اون بالاخره رؤیت شد
ندا آکیش – بالاخره پس از حدود سه هفته رسانههای دولتی کره شمالی روز شنبه تصاویری را از کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی منتشر کرده و به شایعههای گسترده درباره وخامت حال یا حتی مرگ او پایان دادند. در تصاویر روز شنبه که در روزنامه «رودونگ سینمون» چاپ شده بود، کیم در مراسم افتتاح یک کارخانه کود در شهر «سانچون» در نزدیکی پایتخت کره شمالی شرکت کرده بود و در کنار او برخی مقامات ارشد از جمله خواهر کیم و مشاور نزدیکش کیم یو جونگ ایستاده بودند.
بهگزارش خبرگزاری فرانسه، در تصاویری که رسانههای کرهشمالی از جمله خبرگزاری رسمی این کشور روز شنبه از کیم منتشر کردند، کیم در حال بریدن روبان افتتاح کارخانه کود است و شرکتکنندگان در مراسم هم با فریادهای رعدآسای هورا رهبر کرهشمالی را تشویق میکنند.
پساز انتشار این تصاویر از رهبر کرهشمالی که حدود سه هفته خود را از انظار عمومی پنهان کرده و به شایعهها درباره مرگ خود دامن زده بود، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا واکنش نشان داد و گفت، در یک زمان مناسب درباره کیم سخنانی را ایراد خواهد کرد.
با وجود انتشار این تصاویر، برخی رسانهها از جمله خبرگزاری رویترز درباره صحت تصاویر ابراز تردید کردند. برخی دیگر از رسانهها از جمله فرانس 24 هم همچنان درباره وضعیت سلامت جسمانی رهبر کرهشمالی ابراز تردید کردند. این در حالی است که در تصاویر منتشر شده هیچ نشانهای از بیماری و ناراحتی در کیم نبود و با لبخند با مشاوران خود صحبت میکرد. او بدون عصا بخوبی راه میرفت. در حالی که در سال 2014 کیم پس از عمل جراحی از عصا استفاده میکرد. خبرگزاری رسمی کرهشمالی هم پیش از آنکه این تصاویر را منتشر کند در روزهای گذشته در پاسخ به شایعهها درباره مرگ کیم، در گزارشهایی نوشته بود، کیم در حال انجام فعالیتهای روتین خود دور از انظارعمومی است. از جمله این فعالیتهای روتین ارسال پیامهایی به رهبران سوریه، کوبا و آفریقای جنوبی و ارسال مراتب سپاسگزاری به کارگرانی است که در حال ساخت تأسیسات توریستی در شهر ساحلی ونسان هستند.
دولت کره جنوبی هم در روزهایی که برخی منابع از مرگ کیم خبر میدادند، با استناد به تحقیقاتی که انجام داده بود، بارها اعلام کرد که کیم در سلامت است و هیچ تحرک غیرعادی در حزب حاکم یا ارتش کرهشمالی مشاهده نشده و رهبر کرهشمالی از مکانی نامعلوم خارج از پیونگ یانگ در حال اداره کشور است.
با این حال هنوز هیچ مقامی در کرهشمالی اعلام نکرده دلیل غیبت 20 روزه کیم از انظار عمومی چه بوده است. کیم در سال 2014 به مدت 6 هفته در هیچ مراسم عمومی حاضر نشد اما پساز آن با عصا مقابل دوربین رسانهها قرار گرفت و سازمان اطلاعات کره جنوبی اعلام کرد، او یک عمل جراحی در قوزک پا انجام داده است. به گزارش الجزیره، به عقیده دانیل راسل، دیپلمات ارشد سابق در شرق آسیا، جور شدن تکههای پازل غیبت سه هفتهای کیم نیاز به زمان دارد. اما این غیبت و شایعهها درباره مرگ کیم بار دیگر توجهها را به جانشین رهبر کره شمالی جلب کرد. اینکه در سیستم حاکم در کرهشمالی نبود یک جانشین بالغ چقدر پرخطر است.
خبرگزاری فرانسه هم در گزارشی با این عنوان که چرا سلامتی کیم تا این حد حائز اهمیت است، نوشت، کیم به مدت نزدیک به یک دهه در کرهشمالی در قدرت بوده و مرگ او میتوانست به بحران از پیش برنامهریزی نشده جانشین او دامن بزند. بحرانی که برای نخستین بار در تاریخ این کشور رخ میداد. هر سه فرزند کیم در حال حاضر بسیار کوچک هستند و تا جایی که دنیا میداند هیچ جانشین مشخصی برای او تعیین نشده است.
بهگزارش خبرگزاری فرانسه، در تصاویری که رسانههای کرهشمالی از جمله خبرگزاری رسمی این کشور روز شنبه از کیم منتشر کردند، کیم در حال بریدن روبان افتتاح کارخانه کود است و شرکتکنندگان در مراسم هم با فریادهای رعدآسای هورا رهبر کرهشمالی را تشویق میکنند.
پساز انتشار این تصاویر از رهبر کرهشمالی که حدود سه هفته خود را از انظار عمومی پنهان کرده و به شایعهها درباره مرگ خود دامن زده بود، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا واکنش نشان داد و گفت، در یک زمان مناسب درباره کیم سخنانی را ایراد خواهد کرد.
با وجود انتشار این تصاویر، برخی رسانهها از جمله خبرگزاری رویترز درباره صحت تصاویر ابراز تردید کردند. برخی دیگر از رسانهها از جمله فرانس 24 هم همچنان درباره وضعیت سلامت جسمانی رهبر کرهشمالی ابراز تردید کردند. این در حالی است که در تصاویر منتشر شده هیچ نشانهای از بیماری و ناراحتی در کیم نبود و با لبخند با مشاوران خود صحبت میکرد. او بدون عصا بخوبی راه میرفت. در حالی که در سال 2014 کیم پس از عمل جراحی از عصا استفاده میکرد. خبرگزاری رسمی کرهشمالی هم پیش از آنکه این تصاویر را منتشر کند در روزهای گذشته در پاسخ به شایعهها درباره مرگ کیم، در گزارشهایی نوشته بود، کیم در حال انجام فعالیتهای روتین خود دور از انظارعمومی است. از جمله این فعالیتهای روتین ارسال پیامهایی به رهبران سوریه، کوبا و آفریقای جنوبی و ارسال مراتب سپاسگزاری به کارگرانی است که در حال ساخت تأسیسات توریستی در شهر ساحلی ونسان هستند.
دولت کره جنوبی هم در روزهایی که برخی منابع از مرگ کیم خبر میدادند، با استناد به تحقیقاتی که انجام داده بود، بارها اعلام کرد که کیم در سلامت است و هیچ تحرک غیرعادی در حزب حاکم یا ارتش کرهشمالی مشاهده نشده و رهبر کرهشمالی از مکانی نامعلوم خارج از پیونگ یانگ در حال اداره کشور است.
با این حال هنوز هیچ مقامی در کرهشمالی اعلام نکرده دلیل غیبت 20 روزه کیم از انظار عمومی چه بوده است. کیم در سال 2014 به مدت 6 هفته در هیچ مراسم عمومی حاضر نشد اما پساز آن با عصا مقابل دوربین رسانهها قرار گرفت و سازمان اطلاعات کره جنوبی اعلام کرد، او یک عمل جراحی در قوزک پا انجام داده است. به گزارش الجزیره، به عقیده دانیل راسل، دیپلمات ارشد سابق در شرق آسیا، جور شدن تکههای پازل غیبت سه هفتهای کیم نیاز به زمان دارد. اما این غیبت و شایعهها درباره مرگ کیم بار دیگر توجهها را به جانشین رهبر کره شمالی جلب کرد. اینکه در سیستم حاکم در کرهشمالی نبود یک جانشین بالغ چقدر پرخطر است.
خبرگزاری فرانسه هم در گزارشی با این عنوان که چرا سلامتی کیم تا این حد حائز اهمیت است، نوشت، کیم به مدت نزدیک به یک دهه در کرهشمالی در قدرت بوده و مرگ او میتوانست به بحران از پیش برنامهریزی نشده جانشین او دامن بزند. بحرانی که برای نخستین بار در تاریخ این کشور رخ میداد. هر سه فرزند کیم در حال حاضر بسیار کوچک هستند و تا جایی که دنیا میداند هیچ جانشین مشخصی برای او تعیین نشده است.
آیا شما هم در قرنطینه چیزی آموختید؟
کرونا؛ آموزگاری قابل احترام
محمد معصومیان
گزارش نویس
آرش سهتار را بعد از ۱۵ سال از کمد بیرون آورد و دوباره کوک کرد. خودش میگوید: «یادم هست آن سالها که کلاس میرفتم همیشه به شوخی میگفتیم روزی 6 ساعت تمرین میکنم. اما در ایام قرنطینه واقعاً در روز 6 ساعت تمرین کردم.» گلنوش هم برای اولین بار با دیدن ویدئوهای آموزشی و مشورت گرفتن از دوستان توانست طرز کار با نرمافزار «تریدیمکس» را که نرمافزار طراحی سه بعدی معماری است یاد بگیرد: «همیشه دلم میخواست این کار را بکنم تا بالاخره قرنطینه این فرصت را به من داد.»
برای بعضی قرنطینه زمانی شد برای آموختن مهارتی جدید و برای برخی هم زمانی برای یادآوری و بازبینی خلاقیتی که سالها پیش آنرا کسب کرده بودند و در گذر ایام به فراموشی سپرده بودند. همین طور فرصتی برای آموختن هنری جدید که شاید سالها یادگیری آنرا پشت گوش انداخته بودند. کرونا این فرصت را فراهم کرد تا به گذشته برگردند و علایقی را که سالها نادیده گرفته بودند پیگیری کنند. روانشناسان و کارشناسان سلامت یکی از بهترین راههای سلامت روان در ایام قرنطینه را فراگیری مهارتی در این ایام معرفی کردند و خیلیها این پیشنهاد را با آغوشی باز پذیرفتند.
مرضیه 35 ساله است و استاد حق التدریس دانشگاه در رشته گرافیک و طراحی. او کلاس خصوصی نقاشی هم برای کودکان برگزار میکند و کرونا باعث شده این چند ماه بیکار بماند اما بیکاری برای او معنا ندارد: «روزهای اول که مجبور شدم با همسرم در خانه بمانیم خیلی خوش میگذشت بعد از 5 سال حسابی برای همدیگر وقت داشتیم اما کم کم حوصله هر دوی ما سر رفت تا اینکه حرفهای روانشناسی که او را در اینستاگرام دنبال میکنم مرا به فکر فرو برد و تصمیم گرفتم تغییری در زندگیام بدهم.»
مرضیه که بعد از یک هفته متوجه شد داستان قرنطینه و تعطیلی دانشگاه ادامه خواهد داشت لیستی از کارهایی که همه این سالها دوست داشت انجام بدهد آماده کرد؛ کارهایی که به قول خودش «روزمرگی و دنبال پول دویدن نگذاشته بود به آنها فکر کند.»
این بار قضیه متفاوت بود و او عزم خودش را جزم کرده بود: «سرلیست من ترجمه کتاب بود؛ با یکی از دوستان ناشرم صحبت کردم و او کتابی در مورد هنر پیشنهاد داد تا از انگلیسی به فارسی برگردانم.» او هنوز هم مشغول ترجمه است هر چند سخت و به کندی: «راستش با همه سختیها خوشحالم که حالا تقریباً یک ماه و نیم در کنار باقی کارهای خانه و خرید، یک دلخوشی جدید دارم. مطمئنم تجربه خوبی برایم خواهد بود شاید با این وضعیت اقتصادی که باعث کم شدن شاگردهای خصوصیام شده، بیشتر روی این کار تمرکز کنم.»
آرش تقریباً 40 سال سن دارد با سبیل پرپشتی که یادگار جوانی و علاقهاش به ادبیات عرفانی است. عشقی که همه این سالها با او بوده و در جوانی با اشتیاقش به ساز سهتار شروع شده است: «همه این سالها در کنار کاری که هیچ ربطی به عشقم ندارد در زمینه تاریخ و ادبیات عرفانی مطالعه کردم. کتابها و روایتهای آدمهای بزرگ این سرزمین را خواندم اما همیشه دلم میخواست دوباره برگردم به جوانی و کلاس سهتار و بحثهایی که در گعدههای خودمانی میکردیم تا اینکه داستان کرونا شروع شد و من بعد از سالها خاک جعبه سهتار را تکاندم و بازش کردم.»
با وجدی خاص از شروع تمریناتش میگوید و پیشرفتی که هر روز در حرکت دستانش میدید:«همان اوایل قرنطینه بود که شروع کردم. هنوز مغازهها باز بود و سریع سیم خریدم چون همه سیمهای ساز نازنینم شل شده بود. دورکار بودم و باید پای سیستم منتظر مینشستم، این شد که ساز و کتابهای تمرین قدیمی را گذاشتم کنار میز و همه لحظات انتظار برای پاسخگویی به سؤال مشتری را نواختم و نواختم.» او که رئیس پشتیبانی یک شرکت خدماتی نه چندان بزرگ است با خنده میگوید: «آنقدر ساز زدم که پسرم حالا منتظر است اوضاع به روال عادی برگردد تا برای او ساز بخرم.» با خنده میگوید: «فکر میکند پدرش استاد بزرگ سهتار است.»
آرش از حال خوبی که در دوران قرنطینه داشته تعریف میکند؛ اینکه رخوت در خانه ماندن را کمتر از بقیه تجربه کرده و این پویا بودن باعث شده با پسر و همسرش که در خانه 70 متری زندگی میکنند هم برخورد آرام و مثبتی داشته باشد: «فکر میکردم عجب روزهای خاطرهانگیزی شده و دائم احساس خوبی داشتم از اینکه بعد از سالها مشغول کاری هستم که واقعاً دوستش دارم. بیهودگی و بطالتی که امان بعضی از دوستانم را بریده بود در من نبود.»
علایق گلنوش با آرش و مرضیه متفاوت است. او که در شرکت ساختمانی پدرش کار میکند لیسانس مدیریت دارد اما عاشق معماری داخلی خانه است: «همیشه میخواستم به نرمافزار «تریدیمکس» مسلط باشم تا بتوانم خودم طراحی کنم. بالاخره با تشویق یکی از دوستانم و کمکهای او در خانه ماندن برایم تبدیل به یکی از پربارترین روزهای زندگیام شد و موفق شدم یک بار واقعاً تنهایی و به سختی کاری را یاد بگیرم. میگویم اولین بار چون واقعاً معتقدم در دانشگاه چیزی یاد نگرفتم.»
او البته بجز تمرین و تمرکز روی یادگیری این نرمافزار، ساعتهای زیادی را هم به دیدن فیلمهایی گذراند که همه این سالها خریده بود و گوشهای انبار کرده بود: «آشپزی هم زیاد کردم و از مامان برای اولین بار پختن غذاهایی را یاد گرفتم که خوابش را هم نمیدیدم.»
گلنوش تعریف میکند که قرنطینه نه تنها برای او زمان خوبی برای یادگیری بوده بلکه برای پدرش هم تقریباً همین طوری گذشته است: «بابا که برای اولین بار در همه این 30 سالی که ساختمان سازی میکند کار را تعطیل کرده بود از من خواست کار کردن با نرمافزارهای «ورد و اکسل» را یادش بدهم. به سختی اما دست و پا شکسته یاد گرفت وخوشحال است. بنظرم چون دیده بود من چه سرحال و سرگرمم او هم دلش خواست کاری را یاد بگیرد.»
مجید که 38 سال سن دارد میگوید کرونای خفیفی گرفته و رد کرده است. او بهبودی از شر این ویروس را مدیون ورزش همیشگیاش میداند که حالا بیشتر از همیشه برایش وقت میگذارد: «تقریباً از یک هفته قبل از اعلام عمومی شیوع کرونا در ایران من بیمار بودم و تا دو هفته هم علائم کرونا را داشتم اما خدا را شکر به ریهام سرایت نکرد و توانستم بدون بیمارستان رفتن بیماری را رد کنم.»
او که تا همین امروز در خانه قرنطینه است برای خودش باشگاهی خانگی درست کرده: «این دوماه هر وسیله ورزشی که در بازار اینترنتی قیمت مناسبی داشت، خریدم. غیر از دو هفته بیماری، بیشترین کاری که کردم ورزش بود و سعی کردم رکوردهای خودم را ارتقا هم بدهم.» او که برنامهنویس شبکههای مخابراتی است از قبل با پروژه گرفتن و دورکاری در خانه آشنا بوده و حالا هم غصهای ندارد جز تعطیلی مسابقات فوتبال در سراسر دنیا. با خنده میگوید: «من کرونا را هم شکست دادم اما برای غم بیفوتبالی نتوانستم کاری بکنم.»این تلاش برای آموختن در شرایطی که همه چیز رو به مرگ و زوال بوده همانقدر عجیب است که خود کرونا و شرایطی که برای اولین بار در همه دنیا پدید آورد. حالا که همه چیز متوقف شده و زمین در تعطیلات است انگار این تلاش برای همه کسانی که با آنها صحبت کردم نوعی امیدواری به آینده بود، آیندهای که هنوز شروع نشده و مثل چراغی در دوردستها سوسو میزند. آیا این آموختنها به کارمان خواهد آمد؟ چه باک که اگر هم به کار نیاید، لااقل امید را زنده نگه داشت است؛ آموختن شاید آخرین و جدیدترین مکانیزم دفاعی ذهن ما در برابر این حجم از ناامیدی و درماندگی باشد. مکانیزمی که حتی زیگموند فروید هم نمیتوانست آنرا حدس بزند.
گزارش نویس
آرش سهتار را بعد از ۱۵ سال از کمد بیرون آورد و دوباره کوک کرد. خودش میگوید: «یادم هست آن سالها که کلاس میرفتم همیشه به شوخی میگفتیم روزی 6 ساعت تمرین میکنم. اما در ایام قرنطینه واقعاً در روز 6 ساعت تمرین کردم.» گلنوش هم برای اولین بار با دیدن ویدئوهای آموزشی و مشورت گرفتن از دوستان توانست طرز کار با نرمافزار «تریدیمکس» را که نرمافزار طراحی سه بعدی معماری است یاد بگیرد: «همیشه دلم میخواست این کار را بکنم تا بالاخره قرنطینه این فرصت را به من داد.»
برای بعضی قرنطینه زمانی شد برای آموختن مهارتی جدید و برای برخی هم زمانی برای یادآوری و بازبینی خلاقیتی که سالها پیش آنرا کسب کرده بودند و در گذر ایام به فراموشی سپرده بودند. همین طور فرصتی برای آموختن هنری جدید که شاید سالها یادگیری آنرا پشت گوش انداخته بودند. کرونا این فرصت را فراهم کرد تا به گذشته برگردند و علایقی را که سالها نادیده گرفته بودند پیگیری کنند. روانشناسان و کارشناسان سلامت یکی از بهترین راههای سلامت روان در ایام قرنطینه را فراگیری مهارتی در این ایام معرفی کردند و خیلیها این پیشنهاد را با آغوشی باز پذیرفتند.
مرضیه 35 ساله است و استاد حق التدریس دانشگاه در رشته گرافیک و طراحی. او کلاس خصوصی نقاشی هم برای کودکان برگزار میکند و کرونا باعث شده این چند ماه بیکار بماند اما بیکاری برای او معنا ندارد: «روزهای اول که مجبور شدم با همسرم در خانه بمانیم خیلی خوش میگذشت بعد از 5 سال حسابی برای همدیگر وقت داشتیم اما کم کم حوصله هر دوی ما سر رفت تا اینکه حرفهای روانشناسی که او را در اینستاگرام دنبال میکنم مرا به فکر فرو برد و تصمیم گرفتم تغییری در زندگیام بدهم.»
مرضیه که بعد از یک هفته متوجه شد داستان قرنطینه و تعطیلی دانشگاه ادامه خواهد داشت لیستی از کارهایی که همه این سالها دوست داشت انجام بدهد آماده کرد؛ کارهایی که به قول خودش «روزمرگی و دنبال پول دویدن نگذاشته بود به آنها فکر کند.»
این بار قضیه متفاوت بود و او عزم خودش را جزم کرده بود: «سرلیست من ترجمه کتاب بود؛ با یکی از دوستان ناشرم صحبت کردم و او کتابی در مورد هنر پیشنهاد داد تا از انگلیسی به فارسی برگردانم.» او هنوز هم مشغول ترجمه است هر چند سخت و به کندی: «راستش با همه سختیها خوشحالم که حالا تقریباً یک ماه و نیم در کنار باقی کارهای خانه و خرید، یک دلخوشی جدید دارم. مطمئنم تجربه خوبی برایم خواهد بود شاید با این وضعیت اقتصادی که باعث کم شدن شاگردهای خصوصیام شده، بیشتر روی این کار تمرکز کنم.»
آرش تقریباً 40 سال سن دارد با سبیل پرپشتی که یادگار جوانی و علاقهاش به ادبیات عرفانی است. عشقی که همه این سالها با او بوده و در جوانی با اشتیاقش به ساز سهتار شروع شده است: «همه این سالها در کنار کاری که هیچ ربطی به عشقم ندارد در زمینه تاریخ و ادبیات عرفانی مطالعه کردم. کتابها و روایتهای آدمهای بزرگ این سرزمین را خواندم اما همیشه دلم میخواست دوباره برگردم به جوانی و کلاس سهتار و بحثهایی که در گعدههای خودمانی میکردیم تا اینکه داستان کرونا شروع شد و من بعد از سالها خاک جعبه سهتار را تکاندم و بازش کردم.»
با وجدی خاص از شروع تمریناتش میگوید و پیشرفتی که هر روز در حرکت دستانش میدید:«همان اوایل قرنطینه بود که شروع کردم. هنوز مغازهها باز بود و سریع سیم خریدم چون همه سیمهای ساز نازنینم شل شده بود. دورکار بودم و باید پای سیستم منتظر مینشستم، این شد که ساز و کتابهای تمرین قدیمی را گذاشتم کنار میز و همه لحظات انتظار برای پاسخگویی به سؤال مشتری را نواختم و نواختم.» او که رئیس پشتیبانی یک شرکت خدماتی نه چندان بزرگ است با خنده میگوید: «آنقدر ساز زدم که پسرم حالا منتظر است اوضاع به روال عادی برگردد تا برای او ساز بخرم.» با خنده میگوید: «فکر میکند پدرش استاد بزرگ سهتار است.»
آرش از حال خوبی که در دوران قرنطینه داشته تعریف میکند؛ اینکه رخوت در خانه ماندن را کمتر از بقیه تجربه کرده و این پویا بودن باعث شده با پسر و همسرش که در خانه 70 متری زندگی میکنند هم برخورد آرام و مثبتی داشته باشد: «فکر میکردم عجب روزهای خاطرهانگیزی شده و دائم احساس خوبی داشتم از اینکه بعد از سالها مشغول کاری هستم که واقعاً دوستش دارم. بیهودگی و بطالتی که امان بعضی از دوستانم را بریده بود در من نبود.»
علایق گلنوش با آرش و مرضیه متفاوت است. او که در شرکت ساختمانی پدرش کار میکند لیسانس مدیریت دارد اما عاشق معماری داخلی خانه است: «همیشه میخواستم به نرمافزار «تریدیمکس» مسلط باشم تا بتوانم خودم طراحی کنم. بالاخره با تشویق یکی از دوستانم و کمکهای او در خانه ماندن برایم تبدیل به یکی از پربارترین روزهای زندگیام شد و موفق شدم یک بار واقعاً تنهایی و به سختی کاری را یاد بگیرم. میگویم اولین بار چون واقعاً معتقدم در دانشگاه چیزی یاد نگرفتم.»
او البته بجز تمرین و تمرکز روی یادگیری این نرمافزار، ساعتهای زیادی را هم به دیدن فیلمهایی گذراند که همه این سالها خریده بود و گوشهای انبار کرده بود: «آشپزی هم زیاد کردم و از مامان برای اولین بار پختن غذاهایی را یاد گرفتم که خوابش را هم نمیدیدم.»
گلنوش تعریف میکند که قرنطینه نه تنها برای او زمان خوبی برای یادگیری بوده بلکه برای پدرش هم تقریباً همین طوری گذشته است: «بابا که برای اولین بار در همه این 30 سالی که ساختمان سازی میکند کار را تعطیل کرده بود از من خواست کار کردن با نرمافزارهای «ورد و اکسل» را یادش بدهم. به سختی اما دست و پا شکسته یاد گرفت وخوشحال است. بنظرم چون دیده بود من چه سرحال و سرگرمم او هم دلش خواست کاری را یاد بگیرد.»
مجید که 38 سال سن دارد میگوید کرونای خفیفی گرفته و رد کرده است. او بهبودی از شر این ویروس را مدیون ورزش همیشگیاش میداند که حالا بیشتر از همیشه برایش وقت میگذارد: «تقریباً از یک هفته قبل از اعلام عمومی شیوع کرونا در ایران من بیمار بودم و تا دو هفته هم علائم کرونا را داشتم اما خدا را شکر به ریهام سرایت نکرد و توانستم بدون بیمارستان رفتن بیماری را رد کنم.»
او که تا همین امروز در خانه قرنطینه است برای خودش باشگاهی خانگی درست کرده: «این دوماه هر وسیله ورزشی که در بازار اینترنتی قیمت مناسبی داشت، خریدم. غیر از دو هفته بیماری، بیشترین کاری که کردم ورزش بود و سعی کردم رکوردهای خودم را ارتقا هم بدهم.» او که برنامهنویس شبکههای مخابراتی است از قبل با پروژه گرفتن و دورکاری در خانه آشنا بوده و حالا هم غصهای ندارد جز تعطیلی مسابقات فوتبال در سراسر دنیا. با خنده میگوید: «من کرونا را هم شکست دادم اما برای غم بیفوتبالی نتوانستم کاری بکنم.»این تلاش برای آموختن در شرایطی که همه چیز رو به مرگ و زوال بوده همانقدر عجیب است که خود کرونا و شرایطی که برای اولین بار در همه دنیا پدید آورد. حالا که همه چیز متوقف شده و زمین در تعطیلات است انگار این تلاش برای همه کسانی که با آنها صحبت کردم نوعی امیدواری به آینده بود، آیندهای که هنوز شروع نشده و مثل چراغی در دوردستها سوسو میزند. آیا این آموختنها به کارمان خواهد آمد؟ چه باک که اگر هم به کار نیاید، لااقل امید را زنده نگه داشت است؛ آموختن شاید آخرین و جدیدترین مکانیزم دفاعی ذهن ما در برابر این حجم از ناامیدی و درماندگی باشد. مکانیزمی که حتی زیگموند فروید هم نمیتوانست آنرا حدس بزند.
محو تدریجی راه روستایی در 14 استان
سیل های مداوم تنها در یک سال گذشته 4700 میلیارد تومان به راه های کشور خسارت زده است
شیما جهانبخش
خبرنگار
از بهار سال گذشته تا کنون، 14 استان کشور در معرض سیلهای مداوم و متعدد بودهاند. سیل سال گذشته سه هزار و 500 میلیارد تومان به راههای کشور بویژه راههای روستایی آسیب زد و هنوز این راهها ترمیم نشده بود که سیلهای امسال هم با یکهزار و 200 میلیارد تومان خسارت، بسیاری از راههای روستایی را تبدیل به بیراهه کرد. راه؛ جدای از نقشی که در توسعه و ارتباطات شهرها و روستاها دارد، کلید امدادرسانی به حادثه دیدگان بلایای طبیعی است، راه که نباشد، فریاد رسی هم نمیتواند به داد حادثه دیدگان سیل و زلزله و... برسد. در سیلابهای نیمه دوم سال 98 و نوروز 99 بسیار اتفاق میافتاد که امدادگران هلال احمر باید منتظر میماندند تا سیلاب فرو بنشیند، مسیرها باز شود تا خود را به روستاهای آسیب دیده برسانند و برآوردی از خسارت ها داشته باشند. در سیل شهداد و گلباف کرمان آب و برق و راههای ارتباطی 25 روستا قطع شد و امدادگران مدتها در تلاش برای گشایش راهها بودند.
اعتبار اندک برای جبران خسارتهای بزرگ
محمد رودباری، مدیر بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حملونقل جادهای کشور خسارت ناشی از باران شدید و جاری شدن سیل از ابتدای فروردین امسال تاکنون در حوزه راههای کشور بخصوص راههای روستایی را بیش از یکهزار و 200 میلیارد تومان اعلام کرد و اظهار داشت: از اول فروردین تاکنون 5 سامانه بارشی شدید در نواحی مختلف کشور فعالیت داشته و سیلاب ناشی از آن در 14 استان خوزستان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، خراسان رضوی و شمالی، یزد، سمنان، گلستان، بوشهر و... به بخشی از 11 هزار و 199کیلومتر جاده و ابنیه فنی این استانها خسارت وارد کرده، البته تمام این مسیرها تخریب نشدهاند اما نیاز به مرمت و بازسازی دارند.وی بیشترین آسیب را مربوط به راههای استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، هرمزگان، کرمان، لرستان، تهران و خراسان جنوبی عنوان کرد و افزود: بیشترین برآورد ریالی خسارت سیل اخیر مربوط به راههای سیستان و بلوچستان بوده که میزان آن تاکنون در جنوب استان 414 میلیارد تومان و در شمال استان 11 میلیارد تومان برآورد شده است.
این مقام مسئول با اشاره به بسته شدن 550 جاده روستایی کشور در سیلاب اخیر، خاطرنشان کرد: البته از نظر وسعت خسارتها، کرمان با 3 هزار و 620 کیلومتر راه تخریب شده بیشترین خسارت را دیده اما به علت آنکه جادههای تخریب شده در این منطقه جزو راههای روستایی و اغلب خاکی بودهاند میزان ریالی خسارت کمتر بوده است. در واقع جادههای این چنینی(خاکی) برعکس جادههای آسفالته نیاز به تأمین اعتبار هنگفت برای بازگشایی مجدد ندارد و بههمین دلیل با تلاشهای صورت گرفته تمام راههای روستایی با امکانات و مصالح موجود در مناطق اصلاح و بازگشایی شدهاند.
رودباری ادامه داد: در بهار سال گذشته، سیل ۳۵ هزار میلیارد ریال به راههای کشور خسارت زده بود که برای بازسازی این راهها، حدود ۱۲هزار میلیارد ریال اعتبار منظور شده که تاکنون ۸۰ درصد این اعتبارات، تخصیص یافته و طرحهای مربوط به آن با ۵۰ درصد رشد فیزیکی در حال اجرا ست. البته میدانیم که این میزان اعتبار، پاسخگوی نیمی از نیازهای این بخش بوده و نمیتواند جبرانکننده همه خسارت ها باشد. همچنین زمستان سال گذشته نیزسیل در برخی استانها، به راهها خسارت وارد کرده که هنوز برای بازسازی آنها، اعتباری داده نشده و آسیبها برجامانده است.
مدیر بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حملونقل جادهای کشور درباره اجرای طرح آسفالت راههای روستایی نیز گفت: این طرح، سال گذشته با اجرای ۲ هزار کیلومتر راههای روستایی آغاز شد و هدف این بود که این میزان راه آسفالت شود، اما با توجه به خسارتهای اخیر تاکنون آسفالت یکهزار و ۵۰۰ کیلومتر از آن اجرا شده و تلاش داریم تا آسفالت ۵۰۰ کیلومتر از تعهد باقی مانده، تا خرداد امسال تکمیل شود. همچنین برای سالجاری اجرای
۳ هزار و ۵۰۰ کیلومتر راههای روستایی را نیز در برنامه داریم.
راههای فرعی در خراسان رضوی آسیب پذیرند
ابراهیم نصیری، مدیرکل راهداری و حملونقل جادهای خراسان رضوی در گفتوگو با «ایران» خسارتهای سیل در فروردین ماه امسال به راههای استان را افزون بر ۳۰۰ میلیارد ریال اعلام کرد و اظهار داشت: در چند روز گذشته در حوزه غرب استان در برخی شهرستانها بخصوص سبزوار، نیشابور و خوشاب میانگین بارشها بالای ۵۰ میلیمتر بود و همین موضوع سبب جاری شدن سیل و خسارت دیدن راهها و ابنیه شده است.وی بیشترین خسارتها را مربوط به راههای روستایی غرب استان دانست و افزود: در استان ۲۰ هزار و ۵۷۵ کیلومتر راه وجود دارد که ۶ هزار و ۴۲۲ کیلومتر آن بین شهری و ۱۴ هزار و ۱۵۲ کیلومتر آن راه روستایی است.طبق آخرین بررسیهای انجام شده میزان خسارت وارد شده به راههای روستایی و فرعی بیش از ۱۶ میلیارد تومان بوده اما در راههای اصلی اتفاقی نیفتاده و تنها جاری شدن سیل و گل و لای حاصله از آن سبب بسته شدن برخی مسیرها
شد.
گفتوگوی «ایران» با یوسف کرمی قهرمان سابق تکواندو جهان که در کرواسی مربیگری میکند
پاسخ خدمات برانکو را به مردم کرواسی میدهم
حامد جیرودی
خبرنگار
یوسف کرمی، قهرمان سابق تکواندو ایران و جهان که مدال برنز المپیک 2004 آتن و 2 طلا و 2 برنز مسابقات جهانی و 2 مدال طلای بازیهای آسیایی را در کارنامه خود دارد، چند سالی است که در عرصه مربیگری فعالیت میکند. او که از سال 2017 عضو کمیته ورزشکاران WTF (فدراسیون بینالمللی تکواندو) است، مدتی است هدایت تیم یاسبرب زاگرب را برعهده گرفته و چند ماهی است در کرواسی است. او درخصوص وضعیت خود در کرواسی به خبرنگار «ایران» گفت: «طبیعی است که اینجا هم همه چیز تحت تأثیر کرونا قرار گرفته و همه باشگاهها بسته است و نزدیک به یک ماه است که در قرنطینه هستیم اما طبق اخباری که شنیدهام، میخواهند از هفته آینده یک سری مراکز را راهاندازی کنند و میتوانیم در جمعهای دو سه نفره تمریناتمان را ادامه دهیم. متأسفانه از وقتی که من به کرواسی آمدهام تنها در یک ماه اول توانستیم یک سری تمرینات عمومی را انجام دهیم و بعد از حل شدن مشکل ویروس کرونا، برنامههای اصلیمان را برای حضور در مسابقات انجام دهیم.»
او درباره شرایط تکواندو کرواسی در سطح جهان و فاصلهاش با ایران هم صحبت کرد: «تکواندوی کرواسی در اروپا جزو کشورهای متوسط است. البته دخترهایشان تکواندوکاران خوبی هستند و چند مدال المپیک و جهانی دارند ولی پسرهایشان ضعیفتر هستند و انشاءالله بتوانیم در بحثهای فنی که اینجا پیاده میکنیم، روی آنها تأثیرگذار باشیم تا بتوانند به موفقیت برسند.»
کرمی با اینکه خودش یکی از بهترین تکواندوکاران بوده اما فضای مربیگری فرق میکند. بخصوص در خارج از کشور و جایی مانند کرواسی. این مربی اهل میانه استان آذربایجان شرقی در این باره چنین نظر داد: «عرصه مربیگری سختتر از دوران بازی است. وقتی مبارزه میکنی، فقط خودت هستی ولی وقتی مربی میشوی، مسئولیت یک تیم بر گردن شماست. در اروپا کار خیلی راحتتر است. چون در ایران، نتیجهگرا هستیم اما در اینجا به من گفتند با توجه به پتانسیلی که وجود دارد، به دنبال این هستیم که با شما بهتر از این شوند. از جهت سختافزاری همه وسایل و تجهیزات را دارند. سیستم الکترونیکی که خیلی از باشگاهها و هیأتها در ایران ندارند، اینجا همه باشگاهها دارند. من مترجم هم دارم ولی سعی میکنم در آینده زبان کروات را هم یاد بگیرم.»
در این سالها مراودات ورزش ایران و کرواسی در فوتبال بوده و مربیان مطرحی مانند میروسلاو بلاژویچ و برانکو ایوانکوویچ به ایران آمدند و در حال حاضر هم دراگان اسکوچیچ سرمربی تیم ملی فوتبال ایران است. کرمی در این خصوص گفت: «وقتی به کرواسی آمدم، با چند روزنامه اینجا مصاحبه داشتم و به من گفتند که از قدیم شما از مربیان کرواسی در فوتبالتان استفاده میکردید و الان هم سرمربیتان کروات است. آقای برانکو و بلاژویچ اینجا خیلی معروف هستند. من هم گفتم که در ایران بازیکنان و مربیان کروات حضور دارند ولی دنیای حرفهای حد و مرزی ندارد و هر کشوری بسته به تواناییهایش میتواند ورزشکار صادر کند. تکواندوی ما جزو بهترینها در دنیاست و برای همین نیاز داشتند و من را انتخاب کردند. البته اگر به قدمت کرواسی نگاه کنیم، میبینیم فرهنگشان بسیار شبیه ماست. چرا که نژادشان آریایی است و خیلی از لغاتشان هم ایرانی است و از این موضوع خوشحالند.»
ما در المپیک قبلی کیمیا علیزاده را داشتیم که به مدال برنز رسید. در حال حاضر چه تکواندوکارانی شانس مدال هستند؟ کرمی چنین نظر داد: «ما الان هم دخترهایی داریم که در المپیک مدال بیاورند و امیدوارم درست مدیریت شوند. چون المپیک میدان خاصی است. در بخش آقایان هم میرهاشم حسینی و آرمین هادیپور از خوبها هستند و میتوانند خوشرنگترین مدالها را بگیرند. ما در حال حاضر تیم خوبی داریم. در ضمن تعویق یکساله المپیک خوبی و بدیهایی دارد. اگر خوب است برای همه است و اگر بد است، برای همه همین طور است.»
تکواندو ایران یک بار در سال 2011 قهرمان مسابقات جهانی و 6 دوره هم نایب قهرمان شده است. تیم ملی فوتبال کرواسی هم در جام جهانی 2018 نایب قهرمان جام جهانی شد. آیا تکواندو ایران قویتر است یا فوتبال کرواسی؟ کرمی به این سؤال فان این جواب را داد: «(میخندد) واقعاً نمیشود مقایسه کرد. کرواسی با 4 و نیم میلیون جمعیت، بهترین فوتبالیستها را دارد که در بهترین تیمهای دنیا بازی میکنند و این موضوع قابل تأمل است. کرواتها در هندبال، واترپلو و اسکی هم خوب هستند و قهرمان المپیک دارند. ما هم تکواندومان خوب است اما واقعیت این است که ما با 80 میلیون نفر این نتیجه را گرفتهایم و آنها با 4 و نیم میلیون نفر. آن هم در فوتبال که رسیدن به فینال جام جهانی خیلی سختتر از رشتههای انفرادی است.»
برانکو در پرسپولیس 3 بار پیاپی قهرمان لیگ برتر شد و 7 جام در کل به دست آورد و قبل از آن هم در تیم ملی نتایج خوبی کسب کرده بود. آیا کرمی میتواند در کرواسی عملکردی مانند برانکو در ایران داشته باشد؟ او گفت: «قطعاً کار سختی است ولی با توجه به زمانی که برانکو داشت، این نتایج رقم خورد و من هم امیدوارم با توجه به زمانی که به من میدهند، مثل برانکو نماینده خوبی برای کشورم باشم. و پاسخ خدمات برانکو را به تکواندوکاران و مردم کرواسی بدهم چون نمیگویند یوسف کرمی و میگویند مربی ایرانی چنین عملکردی داشت.»
مختصات اجتماعی و فرهنگی شرایط پساکرونایی در ایران
تقی آزاد ارمکی
جامعهشناس
کمی دیر بهنظر میرسد تا در مورد شرایط بعد کرونایی و بهتر است بگوییم جامعه بعد کرونایی سخن بگوییم. زیرا شواهد نشان از این دارند که کرونا خیلی بیشتر از یکی دو ماه گذشته در جهان شرقی و غربی و حتی در جهان ایرانی شروع شده است. آمدنش بدون خبر بود ولی ماندنش با خبر بوده است. خبری که کرونا در ایران داشت، جان عزیزانمان را گرفتن و به تعطیلی کشاندن مشاغل و زندگی اجتماعی بود. زمان و دورهای که بیشتر افراد در حوزه مدیریت بحران کرونا و سامان اجتماعی آن وارد شدند، زمان و دوره حضور فراگیر توأم با خطر آن بوده است. این دوره را دوره کرونایی مینامیم. این دوره مانند آمدن سیل به در خانهها و محلهای کار بوده است. سیل که از جلوی خانه و اداره شکل نگرفته است، سیل از مکانهای دور شکل گرفته و در نهایت به جلوی محل زندگی و کار ما برای ماندن و اثرگذاری تخریبی رسیده است.
اگر خانه و اداره ما جلوی سیل قرار نداشت، سیل مسیر حرکتش را ادامه میداد و میرفت تا به دشت و دمن و کوه و جلگه و رودخانه و برکه و دریاچه و دریا برسد. آنوقت در آنجا آرام میگرفت. پس خانه و محل کارمان مانعی برای حرکت سیل بوده و بههمین دلیل هم خطرناک ظاهر میشود و برای ما ویرانی در پی دارد. جریان کرونا هم همینگونه است. ما در مقابل حرکتش قرار گرفتهایم و به حیات و ماندگاری و حضورش در خانه و اداره و زیستمان کمک کردهایم. بدین لحاظ بهدلیل گرفتار شدن ما با اوست که نمیرود و ماندگاری یافته است. نکته اصلی این است که نحوه حضور کرونا در جامعه ما مانند نحوه بقای آن نیست. آمده است که بماند و ما هم به او کمک میکنیم که بماند. همین که خودمان را در معرضش قرار میدهیم و بیمارستانها و مراکز درمانیمان را آماده مدیریتش میکنیم، راههایی برای بقایش فراهم میسازیم. اگر میخواستیم برود مانند وبای قدیمی، با کشتن بسیاری میرفت. حرکتش میتوانست منشأ قربانی گرفتن جان بسیاری از دیگر مردمان باشد. ما در مقابلش ایستادیم که به جایی دیگر نرود. تا حدودی هم موفق بودهایم. قربانی دادهایم و هزینه کردهایم تا ضمن بقایش به نجات جان دیگرانی که در معرضش بودند اقدام کرده باشیم. کاری که احتمالاً چینیها نکردند و کرونا را صادر کردند یا اینکه در اولین مرحله امریکاییها به چین صادر کردند. پس کرونای ایرانی در ایران میماند اما چون اول دشمن بوده و در مرحله بعد به میهمان ناخواسته تبدیل شده است و در گذر زمان به امری خودمانی تبدیل شده است اثرات تخریبش کمتر از روزهای اول است. در زمان بقا و ماندگاری کرونا دیگر نمیتوانیم سخن از شرایط بحرانی بگوییم. باید بگوییم که کرونای ایرانی با ما میماند و رابطهاش همزیستی تزاحمی خواهد بود. ما را اذیت خواهد کرد و در عین حال قوی خواهیم شد. شواهد هم نشان از قوت بخشیدن کرونا به نظام بهداشت و درمان و علم و تخصص و ابداع و خلاقیت دارند.
از زمان ورود کرونا به طور آشکار و فراگیر است که جامعه و موقعیت بعد کرونایی شکل گرفته و در حال حاضر در این شرایط قرار داریم. شواهد و سیاستها و دستورالعملها هم نشان از این دارند که ما زودتر از دیگر بخشهای جهان خودمان را در شرایط بعد کرونایی قرار دادهایم. با این بیان در مقابل این سؤال مهم قرار میگیریم که «مختصات اجتماعی و فرهنگی شرایط بعد کرونایی در ایران چگونه خواهد بود؟» در یک بیان کلی ادعایم بر این است که شرایط بعد کرونایی متضاد با شرایط قبل کرونایی نیست و نخواهد بود. جامعه بعد کرونایی از درون جامعه کرونایی با مختصات جدیدی سامان مییابد. با حضور کرونا، جامعه و مناسبات اجتماعی همراه با تغییرات بنیادین خواهد شد. این تغییرات را میتوانیم در شرایط فعلی که مرحله آغازین جامعه بعد کرونایی است، مشاهده کنیم. در یک نگاه، ما با ظهور سردی تا گرمی روابط اجتماعی روبهرو هستیم. ادامه سیاست جدایی گزینی اجتماعی که به تمایزبخشیهای متعدد اجتماعی میانجامد، ظهور شکل جدیدی از روابط اجتماعی، اهمیت یافتن نمادها و نشانهای جدیدی که تنظیمکننده مناسبات و روابط اجتماعی است و حذف و دگردیسی بسیاری از نمادها ونشانههای قبلی، جابهجایی افراد و موقعیتها، تقدم و تأخر بخشیدن به بعضی از ارزشها و الگوهای رفتاری و... را در این شرایط و شرایط بعدی شاهد خواهیم بود. اگر در گذشته به لحاظ فرهنگی، خودمانی بودن در ارتباط بسیار نزدیک فیزیکی قلمداد میشد، در شرایط بعد کرونایی، اظهار و اعلام دوستی و روابط خودمانی با استفاده از مجموعهای از نشانهها و نمادها و علائمی خواهد بود که تاکنون به آن توجه نمیکردیم، در شرایط کرونا و بعد از آن یاد گرفتیم که هر کس در بودن و زیستش نیاز به فضایی خاص بهلحاظ مکانی و اجتماعی دارد. بدین لحاظ شاهد تغییر در نحوه سامان دادن صفها و نحوه نشست و برخاست افراد در فضاهای عمومی و خصوصی خواهیم بود. در آینده حوزه قضایی کشور با مجموعهای از شکایاتی روبهرو خواهد شد که شاکی مدعی عدم رعایت فاصله فیزیکی و اجتماعی از طرف دیگری خواهد شد. جدایی گزینی که میتواند به فردگرایی و تنهایی هم بینجامد یکی از این نتایج خواهد بود. اگر در گذشته رفتن فردی در اتاق به تنهایی، جرم اخلاقی و فرهنگی قلمداد میشد در شرایط بعد کرونایی امری طبیعی قلمداد خواهد شد. اگر دست ندادن و نبوسیدن فردی بیادبی و بیاحترامی قلمداد میشد، در شرایط بعد کرونایی امری اخلاقی و مدنی قلمداد خواهد شد و... دست بوسیدن، بغل کردن در جمع، دست دادن و روبوسی و... اموری محسوب خواهند شد که در بسیاری از سطوح مورد مضحکه و اعتراض جمعی قرار خواهد گرفت و به جای آن فاصله گزینی اصل خواهد شد.
مسیر حرکت جامعه ایرانی به لحاظ اجتماعی در شرایط بعد کرونایی در اهمیت بخشیدن به روابط اجتماعی مبتنی بر حق و جایگاه فردی تا همگانی خواهد بود. این مسیر میتواند در یک دوره موجب چندین گرایش عمده در ایران با محوریت نیروها و طبقات اجتماعی باشد: اول، برای بخش مهمی از جامعه ایرانی، بهطور خاص برای جوانان و زنان و بزرگسالان، با ظهور انزواگرایی و میل به زیست فردی ضد اجتماعی باشد. دوم، برای بخش مدنی و درگیر مسائل و مشکلات اجتماعی، بهطور خاص بخش مهم طبقه بالا و متوسط جامعه، به بازاندیشی موقعیتی بینجامد و در استمرار آن ایران با فردیت مدرن اجتماعی روبهرو شود. این فردیت همراه با مسئولیتپذیری اجتماعی در سطوح متعدد با بنیانهای حقوقی و قانونی راهی در تقویت بنیانهای اجتماعی و جریان توسعه و دموکراسی خواهد گشود. سوم، مناسبات اجتماعی معمول و متعارف طبقه پایین جامعه را با چالشهای مهمی روبهرو سازد. در این طبقه اصلیترین سطح روابط با پیوستگی حضوری افراد، روابط چهره به چهره، حضور همه افراد واحد اجتماعی برای انجام امر خیر یا شر، و... سامان یافته است. آموزهای که اکثریت افراد این طبقه از قبض و بسط روابط اجتماعی بر اساس بهداشت و سلامت فردی و جمعی در قالب جدایی گزینی و فاصلهگیری مکانی و اجتماعی آموختند، آنها را به تأمل و بازبینی روابط پیشین وامی دارد. این بازبینی، بدون چالش نخواهد بود. بدین لحاظ است که شرایط بعد کرونایی یکبار دیگر طبقه پایین جامعه در معرض داوری همه برای رعایت بهداشت و نظافت و سلامت قرار خواهد گرفت و عناصر و اجزای همین طبقه هم از نگاه درون طبقهای، به نقد و اعتراض و تقویت منزلت طبقاتیشان خواهند پرداخت. حاصل این نگاه دوگانه (نقد و نظارت بیرونی، تلاش برای به سامان کردن از درون) منشأ ظهور چالشهای مهمی در حوزه روابط و مناسبات اجتماعی خواهد شد. در نتیجه طبقه پایین جامعه حداقل در یک مرحله مهم زماندار در جهت بازسازی خود عمل خواهد کرد و امکان عمل ضدطبقاتی بر اساس ایدئولوژی فقرزدایی را پیدا نخواهد کرد. این بار بیشتر مشکلات و مسائل و مصائب بر سر طبقه پایین جامعه میریزد. این طبقه است که در جهت تحقق رسالت نقش تاریخیاش با کنش بهداشتی، سلامت و ارتقا بخشی به زندگی تحولآفرین خواهد شد.
توصیههایی برای چگونگی دیدارهای ضروری
دکتر علی شکوریراد
عضو کمیته کرونای بیمارستان سینا
کرونا فعلاً هست، با همه آنچه از آن میدانیم و نمیدانیم. زندگی هم جریان دارد با همه نگرانیها از کرونا. دغدغه بسیاری از مردم، بخصوص در محیط خانواده این نیست که مبادا خودشان مبتلا به کرونا بشوند بلکه این است که مبادا خودشان بیخبر مبتلا شده باشند و بیماری را به سایر عزیزان خود منتقل کنند. این نوع نگرانی نوعاً در فرزندان جوانتر که تاحدی بر اساس آمار خود را کمتر در معرض خطر مرگ و میر میدانند دیده میشود. نگرانی اغلب برای پدر و مادر سالخورده یا اعضایی از خانواده که دارای بیماریهای زمینهای از جمله دیابت، فشارخون بالا، بیماریهای قلبی، ریوی یا روماتیسمی و بعضاً سرطان هستند وجود دارد؛ افرادی که ابتلا به کرونا برای آنها خطرناکتر است. اینکه مبادا من نادانسته ناقل بیماری باشم و بیماری را به داخل خانواده ببرم دغدغه اصلی و نگرانی آنهاست. طبیعتاً در چنین افرادی وابستگی و عواطف خانوادگی و نیاز به دیدار با پدر و مادر و اعضای خانواده نیز بیشتر است.
از آنجا که معلوم نیست بشر چه زمانی خواهد توانست با کشف داروی قطعی یا واکسن مؤثر کرونا را شکست بدهد یا آن را مهار کند دستورالعملهای موقت و محدودیتهای سخت با شدت اولیه، قابل برقراری و تداوم نیست، بنابراین باید نهایتاً با کرونا کنارآمد و با وجود تهدیدهای آن کار و زندگی را ادامه داد. بدیهی است که در عین حال باید سازوکاری پیشه کرد که این تهدیدها و خطرات به حداقل برسد. به همین دلیل فکر میکنم رویکرد توصیهها را از ایجاد نگرانی و ترس، که لازمه دوران اولیه شیوع بیماری بود باید بهسمت کنارآمدن و قابل اجرا کردن آنها سوق داد. برای این کار اول باید فهم از ماهیت و میزان خطر را به اندازه کرد.
چندی پیش به یکی از مقامات وزارت بهداشت گفتم که بد نیست یک بار آمار مرگ و میر روزانه شهروندان در ایران بهصورت تفکیکی براساس علت واقعی مرگ استخراج و اعلام شود تا سهم مرگومیر روزانه کرونا و رتبه آن در بین علل مرگومیر روشن شود. این کار کمک میکند که درک از اندازه خطر قدری واقعیتر شود. حقیقت آن است که وقتی خطر خیلی بیش از اندازه واقعی آن بزرگ فهمیده شود موجب اختلال در ذهن مردم برای تنظیم رفتار خود میشود. یک عده مستأصل میشوند و یک عده دیگر واکنش دفاعی بیخیالی را برمیگزینند، هر دو به این دلیل که کاری از دست ما برنمیآید.
اکنون نزدیک به دوماه ونیم از شیوع کرونا میگذرد. در دو ماه اول، مراکز درمانی کشور بخصوص بخش دولتی کارهای عادی خود را جز در موارد اورژانس تقریباً تعطیل کردند و به بیماران کرونایی پرداختند. بیماران علامتدار را که دچار درگیری ریوی نسبتاً شدید یا دچار تنگی نفس بودند بستری کردند و بقیه را به خانه فرستادند تا براساس یک آموزش حداقلی خودشان را قرنطینه کنند. در حقیقت ما نه مثل برخی کشورها قرنطینه کامل کردیم و نه مثل بعضی دیگر بیماریابی. البته نتیجه کار در مجموع بد نبوده است. نه تنها کار از دست در نرفته بلکه بیماری تا حدی مهار شده است. چرا؟ دقیقاً دانسته نیست. ولی بهنظر میرسد که قابلیت سرایت بیماری به آن اندازه که ابتدا تصور میشد، نبوده است. در کنار تلفات تأثر انگیز کادر درمان این واقعیت را نیز شاهد هستیم که بخشی از کادر درمان که در تمام این مدت با بیماران کرونایی سروکار داشتهاند مبتلا نشدند (یعنی تیتر آنتیبادی آنها بالا نرفته است). این در حالی است که محافظت شخصی صددرصد، وقتی دفعات و طول مدت تماس با بیماران زیاد میشود، عملاً حاصل نمیشود. افراد ناقل در سطح جامعه چرخیدهاند ولی گسترش انفجاری رخ نداده است. بهنظر میرسد توصیههای بهداشتی خیلی مؤثر بوده است و بخش بزرگی از مردم به این توصیهها تا حد زیادی عمل کردهاند. ماندن در خانه، نرفتن به سفر و پرهیز از دیدارهای غیرضرور همچنان توصیههای درستی هستند ولی چون در درازمدت قابل انجام نیستند بتدریج بیاثر میشوند. توصیهای که قابل انجام نباشد وقتی بهصورت پررنگ در کنار توصیههای قابل انجام قرار بگیرند، موجب بیاعتنایی به آن میشود.
اکنون که بتدریج روال کسب و کار به حالت عادی بازمیگردد و مردم ناگزیر تماس حضوری بیشتری با یکدیگر پیدا میکنند بهطور طبیعی به این فکر میافتند که دیدارهای خانوادگی را نیز از سر بگیرند. این دیدارها و دورهمیها تا زمانی که کرونا شایع است همچنان باید محدود باشد ولی نمیتوان این محدودیت را در درازمدت و بهصورت کامل اعمال کرد. حالا که نمیشود، باید برای انجام آن دستورالعمل داشت. عمل به این توصیهها برای حفظ سلامتی لازم است و من طبق وعدهام در یادداشت قبلی بهصورت حداقلی مواردی را مطرح میکنم تا انشاءالله توسط کسانی که این وظیفه مشخصاً برعهده آنهاست تکمیل شود.
بسیار گفته شده است و بازهم لازم است گفته شود که ویروس در دهان، حلق، بینی و ترشحات بیمار دارای علامت یا بدون علامت(ناقل) وجود دارد و هرگاه این ترشحات وارد مجاری تنفسی یا چشم فرد سالم بشود میتواند موجب بیماری وی گردد. عطسه، سرفه، خندیدن و صحبت کردن موجب پرتاب ترشحات میشوند. دست بیمار نیز پس از تماس با دهان و بینی یا قرار گرفتن در مقابل آنها درموقع عطسه، سرفه یا خندیدن و صحبت کردن به این ترشحات آلوده میشود. ترشحات ممکن است از طریق هوا، سطوح اشیا یا دست و لباس بیمار به فرد سالم منتقل و موجب بیماری وی بشود.
بنابراین با شناخت این مسیرها و توجه به آنها باید مانع انتقال بیماری شد. ملاحظات عملی شامل وظایف میزبان و میهمان به شرح زیر قابل طرح است. باید توجه کرد که هر دو طرف ممکن است ناقل باشند و مراقبت دوجانبه است.
میهمان و صاحبخانه هر دو قبل از دیدار دستهای خود را بشویند یا ضدعفونی کنند و در طول دیدار بهصورت خود دست نزنند و پس از دیدار یک بار دیگر دستهای خود را شسته یا ضدعفونی کنند.
هنگام ورود، میهمان و صاحبخانه هر دو ماسک داشته باشند و اگر در طول دیدار قصد برداشتن ماسک را داشته باشند فاصله فیزیکی را به اندازه دو متر رعایت کنند. هرگاه ماسک برداشته شده و فاصله فیزیکی کمتر از دو متر است از صحبت کردن با یکدیگر خودداری شود. بدیهی است که از دست دادن و روبوسی
پرهیز شود.
میهمان، ولو اقوام درجه یک و نزدیک، به اتاق پذیرایی یا نشستن درمحل یا مبلمان میهمان هدایت شود که معمولاً مورد استفاده اعضای خانواده نیست. از پذیرایی میهمان در محل نشستن اعضای خانواده که معمولاً در مقابل تلویزیون است، خودداری شود.
بهتر است پذیرایی انجام نشود و اگر انجام شد از ظروفی استفاده شود که بخوبی شسته شده یا مدتی از آنها استفاده نشده باشد. از ظروف یا خوراکیهایی که مدتی در محل نشستن یا تجمع اعضای خانواده بوده است استفاده نشود.
میهمان به اندازه مصرف خود میوه و خوراکی برداشته یا جلوی او گذاشته شود. ظرف اصلی میوه و سایر خوراکیها به فاصله حداقل دومتر از محل نشستن افراد قرار داده شود تا هنگام صحبت کردن آنها در معرض آلودگی احتمالی قرار نگیرند.
به کودکان آموزش داده شود که به میهمان نزدیک نشوند و اگر به هر حال کودکی نزدیک شد از نوازش و صحبت کردن با او از فاصله نزدیک خودداری شود.
اگر میهمان خوراکیهایی را که در پیشدستی او بود نخورد باید آنها را قبل از مصرف شست و اگر قابل شستوشو یا ضدعفونی نیست برای چند روز از دسترس خارج کرد و بعد مورد استفاده قرار داد.
اگر غذا خورده میشود، همه پیش از غذا دستهای خود را شسته و با دستمال کاغذی(و نه حولهای که قبلاً بهصورت زده شده است) آنها را خشک کنند. غذا و خوراکیها روی میز مستقلی چیده شوند و هر یک از افراد غذا و خوراکیهای خود را برداشته و با فاصله از یکدیگر نشسته و آن را میل کنند. هنگام برداشتن غذا باید از صحبت کردن پرهیز شود.
بر این توصیهها موارد بسیار دیگری میتوان افزود، اما همین اندازه کلیاتی را به دست میدهد که افراد میتوانند سایر موارد را خود مورد توجه قرار دهند.
عضو کمیته کرونای بیمارستان سینا
کرونا فعلاً هست، با همه آنچه از آن میدانیم و نمیدانیم. زندگی هم جریان دارد با همه نگرانیها از کرونا. دغدغه بسیاری از مردم، بخصوص در محیط خانواده این نیست که مبادا خودشان مبتلا به کرونا بشوند بلکه این است که مبادا خودشان بیخبر مبتلا شده باشند و بیماری را به سایر عزیزان خود منتقل کنند. این نوع نگرانی نوعاً در فرزندان جوانتر که تاحدی بر اساس آمار خود را کمتر در معرض خطر مرگ و میر میدانند دیده میشود. نگرانی اغلب برای پدر و مادر سالخورده یا اعضایی از خانواده که دارای بیماریهای زمینهای از جمله دیابت، فشارخون بالا، بیماریهای قلبی، ریوی یا روماتیسمی و بعضاً سرطان هستند وجود دارد؛ افرادی که ابتلا به کرونا برای آنها خطرناکتر است. اینکه مبادا من نادانسته ناقل بیماری باشم و بیماری را به داخل خانواده ببرم دغدغه اصلی و نگرانی آنهاست. طبیعتاً در چنین افرادی وابستگی و عواطف خانوادگی و نیاز به دیدار با پدر و مادر و اعضای خانواده نیز بیشتر است.
از آنجا که معلوم نیست بشر چه زمانی خواهد توانست با کشف داروی قطعی یا واکسن مؤثر کرونا را شکست بدهد یا آن را مهار کند دستورالعملهای موقت و محدودیتهای سخت با شدت اولیه، قابل برقراری و تداوم نیست، بنابراین باید نهایتاً با کرونا کنارآمد و با وجود تهدیدهای آن کار و زندگی را ادامه داد. بدیهی است که در عین حال باید سازوکاری پیشه کرد که این تهدیدها و خطرات به حداقل برسد. به همین دلیل فکر میکنم رویکرد توصیهها را از ایجاد نگرانی و ترس، که لازمه دوران اولیه شیوع بیماری بود باید بهسمت کنارآمدن و قابل اجرا کردن آنها سوق داد. برای این کار اول باید فهم از ماهیت و میزان خطر را به اندازه کرد.
چندی پیش به یکی از مقامات وزارت بهداشت گفتم که بد نیست یک بار آمار مرگ و میر روزانه شهروندان در ایران بهصورت تفکیکی براساس علت واقعی مرگ استخراج و اعلام شود تا سهم مرگومیر روزانه کرونا و رتبه آن در بین علل مرگومیر روشن شود. این کار کمک میکند که درک از اندازه خطر قدری واقعیتر شود. حقیقت آن است که وقتی خطر خیلی بیش از اندازه واقعی آن بزرگ فهمیده شود موجب اختلال در ذهن مردم برای تنظیم رفتار خود میشود. یک عده مستأصل میشوند و یک عده دیگر واکنش دفاعی بیخیالی را برمیگزینند، هر دو به این دلیل که کاری از دست ما برنمیآید.
اکنون نزدیک به دوماه ونیم از شیوع کرونا میگذرد. در دو ماه اول، مراکز درمانی کشور بخصوص بخش دولتی کارهای عادی خود را جز در موارد اورژانس تقریباً تعطیل کردند و به بیماران کرونایی پرداختند. بیماران علامتدار را که دچار درگیری ریوی نسبتاً شدید یا دچار تنگی نفس بودند بستری کردند و بقیه را به خانه فرستادند تا براساس یک آموزش حداقلی خودشان را قرنطینه کنند. در حقیقت ما نه مثل برخی کشورها قرنطینه کامل کردیم و نه مثل بعضی دیگر بیماریابی. البته نتیجه کار در مجموع بد نبوده است. نه تنها کار از دست در نرفته بلکه بیماری تا حدی مهار شده است. چرا؟ دقیقاً دانسته نیست. ولی بهنظر میرسد که قابلیت سرایت بیماری به آن اندازه که ابتدا تصور میشد، نبوده است. در کنار تلفات تأثر انگیز کادر درمان این واقعیت را نیز شاهد هستیم که بخشی از کادر درمان که در تمام این مدت با بیماران کرونایی سروکار داشتهاند مبتلا نشدند (یعنی تیتر آنتیبادی آنها بالا نرفته است). این در حالی است که محافظت شخصی صددرصد، وقتی دفعات و طول مدت تماس با بیماران زیاد میشود، عملاً حاصل نمیشود. افراد ناقل در سطح جامعه چرخیدهاند ولی گسترش انفجاری رخ نداده است. بهنظر میرسد توصیههای بهداشتی خیلی مؤثر بوده است و بخش بزرگی از مردم به این توصیهها تا حد زیادی عمل کردهاند. ماندن در خانه، نرفتن به سفر و پرهیز از دیدارهای غیرضرور همچنان توصیههای درستی هستند ولی چون در درازمدت قابل انجام نیستند بتدریج بیاثر میشوند. توصیهای که قابل انجام نباشد وقتی بهصورت پررنگ در کنار توصیههای قابل انجام قرار بگیرند، موجب بیاعتنایی به آن میشود.
اکنون که بتدریج روال کسب و کار به حالت عادی بازمیگردد و مردم ناگزیر تماس حضوری بیشتری با یکدیگر پیدا میکنند بهطور طبیعی به این فکر میافتند که دیدارهای خانوادگی را نیز از سر بگیرند. این دیدارها و دورهمیها تا زمانی که کرونا شایع است همچنان باید محدود باشد ولی نمیتوان این محدودیت را در درازمدت و بهصورت کامل اعمال کرد. حالا که نمیشود، باید برای انجام آن دستورالعمل داشت. عمل به این توصیهها برای حفظ سلامتی لازم است و من طبق وعدهام در یادداشت قبلی بهصورت حداقلی مواردی را مطرح میکنم تا انشاءالله توسط کسانی که این وظیفه مشخصاً برعهده آنهاست تکمیل شود.
بسیار گفته شده است و بازهم لازم است گفته شود که ویروس در دهان، حلق، بینی و ترشحات بیمار دارای علامت یا بدون علامت(ناقل) وجود دارد و هرگاه این ترشحات وارد مجاری تنفسی یا چشم فرد سالم بشود میتواند موجب بیماری وی گردد. عطسه، سرفه، خندیدن و صحبت کردن موجب پرتاب ترشحات میشوند. دست بیمار نیز پس از تماس با دهان و بینی یا قرار گرفتن در مقابل آنها درموقع عطسه، سرفه یا خندیدن و صحبت کردن به این ترشحات آلوده میشود. ترشحات ممکن است از طریق هوا، سطوح اشیا یا دست و لباس بیمار به فرد سالم منتقل و موجب بیماری وی بشود.
بنابراین با شناخت این مسیرها و توجه به آنها باید مانع انتقال بیماری شد. ملاحظات عملی شامل وظایف میزبان و میهمان به شرح زیر قابل طرح است. باید توجه کرد که هر دو طرف ممکن است ناقل باشند و مراقبت دوجانبه است.
میهمان و صاحبخانه هر دو قبل از دیدار دستهای خود را بشویند یا ضدعفونی کنند و در طول دیدار بهصورت خود دست نزنند و پس از دیدار یک بار دیگر دستهای خود را شسته یا ضدعفونی کنند.
هنگام ورود، میهمان و صاحبخانه هر دو ماسک داشته باشند و اگر در طول دیدار قصد برداشتن ماسک را داشته باشند فاصله فیزیکی را به اندازه دو متر رعایت کنند. هرگاه ماسک برداشته شده و فاصله فیزیکی کمتر از دو متر است از صحبت کردن با یکدیگر خودداری شود. بدیهی است که از دست دادن و روبوسی
پرهیز شود.
میهمان، ولو اقوام درجه یک و نزدیک، به اتاق پذیرایی یا نشستن درمحل یا مبلمان میهمان هدایت شود که معمولاً مورد استفاده اعضای خانواده نیست. از پذیرایی میهمان در محل نشستن اعضای خانواده که معمولاً در مقابل تلویزیون است، خودداری شود.
بهتر است پذیرایی انجام نشود و اگر انجام شد از ظروفی استفاده شود که بخوبی شسته شده یا مدتی از آنها استفاده نشده باشد. از ظروف یا خوراکیهایی که مدتی در محل نشستن یا تجمع اعضای خانواده بوده است استفاده نشود.
میهمان به اندازه مصرف خود میوه و خوراکی برداشته یا جلوی او گذاشته شود. ظرف اصلی میوه و سایر خوراکیها به فاصله حداقل دومتر از محل نشستن افراد قرار داده شود تا هنگام صحبت کردن آنها در معرض آلودگی احتمالی قرار نگیرند.
به کودکان آموزش داده شود که به میهمان نزدیک نشوند و اگر به هر حال کودکی نزدیک شد از نوازش و صحبت کردن با او از فاصله نزدیک خودداری شود.
اگر میهمان خوراکیهایی را که در پیشدستی او بود نخورد باید آنها را قبل از مصرف شست و اگر قابل شستوشو یا ضدعفونی نیست برای چند روز از دسترس خارج کرد و بعد مورد استفاده قرار داد.
اگر غذا خورده میشود، همه پیش از غذا دستهای خود را شسته و با دستمال کاغذی(و نه حولهای که قبلاً بهصورت زده شده است) آنها را خشک کنند. غذا و خوراکیها روی میز مستقلی چیده شوند و هر یک از افراد غذا و خوراکیهای خود را برداشته و با فاصله از یکدیگر نشسته و آن را میل کنند. هنگام برداشتن غذا باید از صحبت کردن پرهیز شود.
بر این توصیهها موارد بسیار دیگری میتوان افزود، اما همین اندازه کلیاتی را به دست میدهد که افراد میتوانند سایر موارد را خود مورد توجه قرار دهند.
در حاشیه روز جهانی آزادی مطبوعات
مسئولان بدانند که نقد براندازی نیست
بهروز بهزادی
روزنامه نگار
کمتر کسی است که حداقل یک مرتبهای این جمله مشهور را نشنیده باشد که: «مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است.» بخش مهمی از عرصه رسانه که بنای آن حرکت جوامع به سوی دموکرات شدن هر چه بیشتر و از سویی نظارت بر عملکرد مسئولان و برنامه ریزان آنهاست. هرچند که مطبوعات کشورمان هنوز تا دستیابی به این میزان از اثرگذاری فاصله بسیاری دارند و دلیل آن هم ناگفته پیداست که به خط قرمزهایی بازمی گردد که گریبان فعالان این عرصه را گرفته است. طی چهل سال اخیر مطبوعات کشورمان فراز و نشیب بسیاری را پشت سرگذاشته، علیرغم آزادی قابل توجهی که رسانههای ایرانی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب از آن برخوردار شدند این اتفاق به مرور روندی نزولی پیدا کرد. نگاهی هرچند گذرا به تاریخ مطبوعات کشورمان در اواخر دهه پنجاه که مقارن با انقلاب شده کافی ست تا ببینید که روزنامهها با تیراژهای میلیونی منتشر شده و محبوبیت بسیاری هم میان مردم یافته بودند. هرچند که برخورداری از آن سطح آزادی دائمی نبود و روزنامهنگاران رفتهرفته با محدودیتهای مختلفی روبهرو شدند؛ این روند بعد از تعطیلی یکباره تعداد قابل توجهی از روزنامهها در دولت اصلاحات شدت بیشتری پیدا کرد تا به شرایط فعلی رسید. تردیدی نیست که رسانه و بویژه مطبوعات از چه قدرتی برخوردار است؛ اما مسأله مهمی که نباید فراموش کرد محدودیتهایی ست که مانع ارتباط آنان با مخاطبان میشود. اینکه اعتماد مردم ما به روزنامههای کشور کم شده است و در عوض متمایل به رسانههای آن سوی مرز شدهاند اتفاق عجیبی نیست و بهجهت وجود همین خط قرمزهاست. اغلبمان هنوز آن روزگاری که مردم قبل از خرید روزنامه مورد نظر خود از خیر خواندن تیتر روزنامههای چیده شده به روی دکه روزنامه فروشیها هم نمیگذشتند را به یاد داریم. اما حالا کافی ست نگاهی به مطالب اغلب روزنامهها داشته باشیم تا ببینیم که عمده تفاوت آنها تنها در تیترهاست وگرنه خود مطالب فرق چندانی با یکدیگر ندارند. من تقصیر این اتفاق را چندان متوجه اهالی مطبوعات نمیدانم؛ این شرایط و بیاعتماد شدن مردم در نتیجه فرهنگ اشتباهی ست که به امروز و دیروزمان هم محدود نمیشود. فقدان روحیه نقدپذیری، فرهنگ اشتباهی ست که از گذشتههای دور گریبانمان را گرفته و محدود به امروز و دیروز هم نمیشود و غلبه چنین نگاهی بر تفکرات سیاستمداران هم منجر به پررنگ شدن هرچه بیشتر خط قرمزها شده است. ای کاش تا بیش از این فرصت برای بازگرداندن اعتماد مردم به مطبوعات از دست نرفته مسئولان قدرت تحمل نقدپذیری خود را بالاتر ببرند و بفهمند که نقد به معنای براندازی نیست. اینکه کشور همسایه دست به راهاندازی شبکهای فارسی زبان با بودجهای آنچنانی زده که از سر دلسوزی برای من و شمای ایرانی نیست؛ اگر از این اندک زمان باقی هم استفاده نکنیم آنان جریان خبری را به نفع خود هدایت میکنند. تحت تأثیر محدودیتهای پیش روی مطبوعات و از سویی شرایط نابسامانی که بر اقتصاد نشریات سایه افکنده روزنامه نگاران کشورمان با کمترین میزان حقوق کار میکنند و همین شده که اغلب آنها به ناچار چند شغله شدهاند و قادر به صرف زمان کافی برای انتشار مطالب خود نیستند. سازندگی مملکت در گرو آزادی کامل مطبوعات است. با وجود آنکه برای مدیران مطبوعات ما نه از نظر مالی و نه از نظر ایده رمق چندانی باقی نمانده اما من بهعنوان فردی که سالهای بسیاری از عمرش در این عرصه صرف شده هنوز ناامید نشدهام. حتی در همین شرایط نابسامان فعلی مطبوعات هنوز امید بسیاری به روزنامه نگاران با استعدادی دارم که در نشریات مختلف مشغول فعالیت هستند؛ جوانان علاقهمندی که تردید ندارم اگر دست و پای آنان را نبندند چیزی کمتر از روزنامه نگاران مشهور جهانی ندارند و میدانم که برخلاف همه گفتههای ناامیدانه بالاخره شرایط رو به بهبودی میرود. مسئولان مطبوعات را به حال خود بگذارند، دست از برخی محدودیتها بردارند و اجازه بدهند که روزنامهها و دیگر نشریات چاپیمان در رقابت با یکدیگر برای بازگرداندن اعتماد به مردم تلاش کنند؛ هر چند که خواه ناخواه برخی از روزنامهها ورشکست خواهند شد اما حداقل عرصه روزنامه نگاریمان به مرور به سوی مسیری خواهد رفت که برای کشور سازندگی بهدنبال خواهد داشت.
روزنامه نگار
کمتر کسی است که حداقل یک مرتبهای این جمله مشهور را نشنیده باشد که: «مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است.» بخش مهمی از عرصه رسانه که بنای آن حرکت جوامع به سوی دموکرات شدن هر چه بیشتر و از سویی نظارت بر عملکرد مسئولان و برنامه ریزان آنهاست. هرچند که مطبوعات کشورمان هنوز تا دستیابی به این میزان از اثرگذاری فاصله بسیاری دارند و دلیل آن هم ناگفته پیداست که به خط قرمزهایی بازمی گردد که گریبان فعالان این عرصه را گرفته است. طی چهل سال اخیر مطبوعات کشورمان فراز و نشیب بسیاری را پشت سرگذاشته، علیرغم آزادی قابل توجهی که رسانههای ایرانی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب از آن برخوردار شدند این اتفاق به مرور روندی نزولی پیدا کرد. نگاهی هرچند گذرا به تاریخ مطبوعات کشورمان در اواخر دهه پنجاه که مقارن با انقلاب شده کافی ست تا ببینید که روزنامهها با تیراژهای میلیونی منتشر شده و محبوبیت بسیاری هم میان مردم یافته بودند. هرچند که برخورداری از آن سطح آزادی دائمی نبود و روزنامهنگاران رفتهرفته با محدودیتهای مختلفی روبهرو شدند؛ این روند بعد از تعطیلی یکباره تعداد قابل توجهی از روزنامهها در دولت اصلاحات شدت بیشتری پیدا کرد تا به شرایط فعلی رسید. تردیدی نیست که رسانه و بویژه مطبوعات از چه قدرتی برخوردار است؛ اما مسأله مهمی که نباید فراموش کرد محدودیتهایی ست که مانع ارتباط آنان با مخاطبان میشود. اینکه اعتماد مردم ما به روزنامههای کشور کم شده است و در عوض متمایل به رسانههای آن سوی مرز شدهاند اتفاق عجیبی نیست و بهجهت وجود همین خط قرمزهاست. اغلبمان هنوز آن روزگاری که مردم قبل از خرید روزنامه مورد نظر خود از خیر خواندن تیتر روزنامههای چیده شده به روی دکه روزنامه فروشیها هم نمیگذشتند را به یاد داریم. اما حالا کافی ست نگاهی به مطالب اغلب روزنامهها داشته باشیم تا ببینیم که عمده تفاوت آنها تنها در تیترهاست وگرنه خود مطالب فرق چندانی با یکدیگر ندارند. من تقصیر این اتفاق را چندان متوجه اهالی مطبوعات نمیدانم؛ این شرایط و بیاعتماد شدن مردم در نتیجه فرهنگ اشتباهی ست که به امروز و دیروزمان هم محدود نمیشود. فقدان روحیه نقدپذیری، فرهنگ اشتباهی ست که از گذشتههای دور گریبانمان را گرفته و محدود به امروز و دیروز هم نمیشود و غلبه چنین نگاهی بر تفکرات سیاستمداران هم منجر به پررنگ شدن هرچه بیشتر خط قرمزها شده است. ای کاش تا بیش از این فرصت برای بازگرداندن اعتماد مردم به مطبوعات از دست نرفته مسئولان قدرت تحمل نقدپذیری خود را بالاتر ببرند و بفهمند که نقد به معنای براندازی نیست. اینکه کشور همسایه دست به راهاندازی شبکهای فارسی زبان با بودجهای آنچنانی زده که از سر دلسوزی برای من و شمای ایرانی نیست؛ اگر از این اندک زمان باقی هم استفاده نکنیم آنان جریان خبری را به نفع خود هدایت میکنند. تحت تأثیر محدودیتهای پیش روی مطبوعات و از سویی شرایط نابسامانی که بر اقتصاد نشریات سایه افکنده روزنامه نگاران کشورمان با کمترین میزان حقوق کار میکنند و همین شده که اغلب آنها به ناچار چند شغله شدهاند و قادر به صرف زمان کافی برای انتشار مطالب خود نیستند. سازندگی مملکت در گرو آزادی کامل مطبوعات است. با وجود آنکه برای مدیران مطبوعات ما نه از نظر مالی و نه از نظر ایده رمق چندانی باقی نمانده اما من بهعنوان فردی که سالهای بسیاری از عمرش در این عرصه صرف شده هنوز ناامید نشدهام. حتی در همین شرایط نابسامان فعلی مطبوعات هنوز امید بسیاری به روزنامه نگاران با استعدادی دارم که در نشریات مختلف مشغول فعالیت هستند؛ جوانان علاقهمندی که تردید ندارم اگر دست و پای آنان را نبندند چیزی کمتر از روزنامه نگاران مشهور جهانی ندارند و میدانم که برخلاف همه گفتههای ناامیدانه بالاخره شرایط رو به بهبودی میرود. مسئولان مطبوعات را به حال خود بگذارند، دست از برخی محدودیتها بردارند و اجازه بدهند که روزنامهها و دیگر نشریات چاپیمان در رقابت با یکدیگر برای بازگرداندن اعتماد به مردم تلاش کنند؛ هر چند که خواه ناخواه برخی از روزنامهها ورشکست خواهند شد اما حداقل عرصه روزنامه نگاریمان به مرور به سوی مسیری خواهد رفت که برای کشور سازندگی بهدنبال خواهد داشت.
ریسکپذیر یا ریسکگریز؟
تحرک و گرمای بورس برخی افراد را دچار تعجب کرده است و البته در نگاه اول نیز باید گفت جای تعجب هم دارد. یکی به این علت که در فضای کرونایی که بورسهای جهان در حال رکود و افول نسبی است، چرا بورس ایران مسیر روبهرشدی را تجربه میکند؟ دوم اینکه چرا این همه پرشتاب انجام میشود؟ سوم اینکه موارد معدودی از رشدهای غیر طبیعی را مثال میآورند و میخواهند نتیجهگیری عام درباره بورس ایران و حبابی بودن آن کنند. این ابهامات فقط مربوط به افراد همیشه منتقد نیست، چه بسا در میان برخی از اقتصاددانان نیز این پرسشها مطرح باشد. از اینرو ممکن است برای مردم ایجاد ابهام و نگرانی کند که مبادا با ورود سرمایه خودشان به این بازار متضرر شوند. بههمین علت بد نیست که به برخی از این ابهامات پرداخته شود.
اولین پرسش این است که چرا در ایران و برخلاف کشورهای دیگر بورس با جهش مواجه شده است. ابتدا باید متذکر شد که بورس در همه کشورها دچار چنین وضعی نشده است، بعضاً فراز و فرود داشته است. ولی تفاوت ایران با بسیاری از کشورهای دیگر از یک سو ریشه در فقدان ارتباط گسترده اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی دارد. مسألهای که کمابیش بواسطه تحریمهای دو سال گذشته عمیقتر و ارتباط ایران با اقتصاد جهانی کمتر شده است. هنگامی که این رابطه کم شود، به طور طبیعی اثرپذیری آن نیز کاهش خواهد یافت. حتی ممکن است یکی از علل رشد آن نیز همین فقدان رابطه باشد، زیرا هنگامی که تبعات اقتصادی کشورهای دیگر سرریز به ایران نشود ممکن است بهصورت معکوس خود را نشان دهد.
علت دیگری که نباید از نظر دور داشت، رشد چند برابری قیمت ارز در ایران است که در دو سال گذشته رخ داده است. اگر این را در کنار کاهش درآمدهای ارزی حاصل از نفت و در نتیجه تسهیل سیاست صادراتی نگاه کنیم، متوجه میشویم که بخش مهمی از تولیدات داخلی راهی بازارهای خارجی میشوند و اگر قیمت ارز 5 برابر شده باشد، طبعاً ارزش صادراتی نیز حداقل همین مقدار بیشتر خواهد شد ولی واقعیت این است که بسیار بیشتر افزایش پیدا میکند، زیرا هزینههای داخلی به همین نسبت بالا نرفته است. از سوی دیگر تورم سالهای 1397 و 1398 به گونهای است که آن نیز طی دو سال اخیر حدود 85 درصد بر شاخص قیمت افزوده است. بنابراین افزایش شاخص بورس در برخی شرکتها حتی تا چندین برابر قیمت سال 1396 نیز امر دور از انتظاری نیست. ضمن اینکه یک امیدواری دیگر نیز به وجود آمده و اینکه واگذاری گسترده سهام دولتی به احتمال فراوان موجب شکلگیری بخش خصوصی جدیتری شود و این به منزله آغاز یک جهش اقتصادی بهدلیل تحول در ساختار اقتصادی کشور و عبور از اقتصاد و مدیریت دولتی به سوی بخش خصوصی است.
از سوی دیگر دولت با آوردن سهام عدالت به بازار و نیز عرضه با تخفیف قیمت سهام، میکوشد که جذابیت کافی برای حضور سرمایههای خُرد در بورس را فراهم کند و همین مسأله نیز به گرم شدن بازار بورس کمک میکند.
پرسش بعدی این است که آیا اینها بدان معنا است که بورس هیچ خطری ندارد؟ پاسخ این است که سرمایهگذاری در بورس همیشه همراه با ریسک است و البته به ویژگیهای فردی سرمایهگذار مربوط میشود. آیا سرمایهگذار ریسکپذیر است یا ریسکگریز؟ اگر ریسکپذیر است میتواند در فاصلههای کوتاه زمانی اقدام به خرید و فروش کند، براساس اطلاعات و تحلیل خودش یا مشاورش وارد بورس شود. این رفتار همراه با درگیری فکری و تنش روانی است ولی جذابیتهای خود را دارد. هر چند ممکن است زیان کند، ممکن است سودهای خوبی هم به دست آورد. این نوع حضور و نحوه رفتار در بورس به مردم عادی توصیه نمیشود. ولی اگر ریسکگریز هستید، بهترین راه خرید سهام شرکتهای سرمایهگذاری است که مجموعهای از سهام شرکتها را دارند و سود آن تا حدودی معادل متوسط رشد و تغییرات شاخص بازار سهام است. احتمال زیان دیدن کم است ولی سودهای نامتعارف هم نخواهد داشت، نیازی هم نیست هر روز اقدام به خرید و فروش کنید. بهتر است طولانیمدت بخرید و فقط از سود آن استفاده کنید و در هنگام نیاز و ضرورت کل یا بخشی از سهام را بفروشید. توصیه ما به مردم عادی ورود به بورس با شیوه دوم است.
اولین پرسش این است که چرا در ایران و برخلاف کشورهای دیگر بورس با جهش مواجه شده است. ابتدا باید متذکر شد که بورس در همه کشورها دچار چنین وضعی نشده است، بعضاً فراز و فرود داشته است. ولی تفاوت ایران با بسیاری از کشورهای دیگر از یک سو ریشه در فقدان ارتباط گسترده اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی دارد. مسألهای که کمابیش بواسطه تحریمهای دو سال گذشته عمیقتر و ارتباط ایران با اقتصاد جهانی کمتر شده است. هنگامی که این رابطه کم شود، به طور طبیعی اثرپذیری آن نیز کاهش خواهد یافت. حتی ممکن است یکی از علل رشد آن نیز همین فقدان رابطه باشد، زیرا هنگامی که تبعات اقتصادی کشورهای دیگر سرریز به ایران نشود ممکن است بهصورت معکوس خود را نشان دهد.
علت دیگری که نباید از نظر دور داشت، رشد چند برابری قیمت ارز در ایران است که در دو سال گذشته رخ داده است. اگر این را در کنار کاهش درآمدهای ارزی حاصل از نفت و در نتیجه تسهیل سیاست صادراتی نگاه کنیم، متوجه میشویم که بخش مهمی از تولیدات داخلی راهی بازارهای خارجی میشوند و اگر قیمت ارز 5 برابر شده باشد، طبعاً ارزش صادراتی نیز حداقل همین مقدار بیشتر خواهد شد ولی واقعیت این است که بسیار بیشتر افزایش پیدا میکند، زیرا هزینههای داخلی به همین نسبت بالا نرفته است. از سوی دیگر تورم سالهای 1397 و 1398 به گونهای است که آن نیز طی دو سال اخیر حدود 85 درصد بر شاخص قیمت افزوده است. بنابراین افزایش شاخص بورس در برخی شرکتها حتی تا چندین برابر قیمت سال 1396 نیز امر دور از انتظاری نیست. ضمن اینکه یک امیدواری دیگر نیز به وجود آمده و اینکه واگذاری گسترده سهام دولتی به احتمال فراوان موجب شکلگیری بخش خصوصی جدیتری شود و این به منزله آغاز یک جهش اقتصادی بهدلیل تحول در ساختار اقتصادی کشور و عبور از اقتصاد و مدیریت دولتی به سوی بخش خصوصی است.
از سوی دیگر دولت با آوردن سهام عدالت به بازار و نیز عرضه با تخفیف قیمت سهام، میکوشد که جذابیت کافی برای حضور سرمایههای خُرد در بورس را فراهم کند و همین مسأله نیز به گرم شدن بازار بورس کمک میکند.
پرسش بعدی این است که آیا اینها بدان معنا است که بورس هیچ خطری ندارد؟ پاسخ این است که سرمایهگذاری در بورس همیشه همراه با ریسک است و البته به ویژگیهای فردی سرمایهگذار مربوط میشود. آیا سرمایهگذار ریسکپذیر است یا ریسکگریز؟ اگر ریسکپذیر است میتواند در فاصلههای کوتاه زمانی اقدام به خرید و فروش کند، براساس اطلاعات و تحلیل خودش یا مشاورش وارد بورس شود. این رفتار همراه با درگیری فکری و تنش روانی است ولی جذابیتهای خود را دارد. هر چند ممکن است زیان کند، ممکن است سودهای خوبی هم به دست آورد. این نوع حضور و نحوه رفتار در بورس به مردم عادی توصیه نمیشود. ولی اگر ریسکگریز هستید، بهترین راه خرید سهام شرکتهای سرمایهگذاری است که مجموعهای از سهام شرکتها را دارند و سود آن تا حدودی معادل متوسط رشد و تغییرات شاخص بازار سهام است. احتمال زیان دیدن کم است ولی سودهای نامتعارف هم نخواهد داشت، نیازی هم نیست هر روز اقدام به خرید و فروش کنید. بهتر است طولانیمدت بخرید و فقط از سود آن استفاده کنید و در هنگام نیاز و ضرورت کل یا بخشی از سهام را بفروشید. توصیه ما به مردم عادی ورود به بورس با شیوه دوم است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
پرداخت بهنگام حقوق و مستمری کارکنان و بازنشستگان
-
فروشنده بزرگ سلاح نگران ایران است
-
دولت زمینگیر نشد
-
باید به حفظ اشتغال فکر کرد
-
شب خاطرهساز برج میلاد با «خروج» حاتمیکیا
-
عرضه سهام چهار پالایشگاه
-
نگذاریم فنر کرونا آزاد شود
-
مسافران بدون ماسک از «گیت» رد نمیشوند
-
کیم جونگ اون بالاخره رؤیت شد
-
کرونا؛ آموزگاری قابل احترام
-
محو تدریجی راه روستایی در 14 استان
-
پاسخ خدمات برانکو را به مردم کرواسی میدهم
-
مختصات اجتماعی و فرهنگی شرایط پساکرونایی در ایران
-
توصیههایی برای چگونگی دیدارهای ضروری
-
در حاشیه روز جهانی آزادی مطبوعات
-
ریسکپذیر یا ریسکگریز؟
اخبارایران آنلاین